angize.tk

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها - گیتی قست10

http://www.gity11.blogfa.com/post-22.aspx

در میان دو رویی ها. آره،میدونی سروش چند مدت بود که نقاشی نمیکرد؟ برام عجیب بود که دوباره نقاشیو شروع کرده. هر چی که بود تموم شد. یعنی تو دوسش نداشتی؟ گفتم که تموم شد. ببین گیتی منو عین داداشت بدون من بهت دروغ نمیگم همه چیو راست میگم قضاوتو میذارم به عهده خودت. ببین سروشو من میشناسم اون چند روز دیگه میاد دنبالت درسته مغروره ولی جوری میاد دنبالت که غرورش نشکنه ولی مطمئن باش تا تو رو به دست نیاره ول کن نیست. فک میکردم دوسش داری نکنه نداری؟ خودت که اینجوری میگی انگار بیشتر از من دوسش داری. یعنی منظورم اینه که.

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها - گیتی قسمت 9

http://www.gity11.blogfa.com/post-21.aspx

در میان دو رویی ها. سعی کرد عادی جلوه بده نشکنه اما به سختی بلند شد و تکیه ش رو به پشت تخت داد و گفت: خانم درد آلود چطورن؟ ببخشید که مراعات سطح طبقاتی پایینتون رو نکردم و به مهمونی خودمون دعوتت کردم حتما خوش نگذشته مگه نه؟ میدونم تحمل کسایی که از خودت بالاتر باشن برات سخته و از خودت سرتر. تو راست میگی همه دخترا آرزو دارن با من باشن من احمقم فک میکردم تو هم مثل اونایی ولی حالا فهمیدم تو از اونام کمتری اندازه پشه هم نمیتونی فک کنی. اسم منو تو دهنت نیار ازت بدم میاد برو بیرون. هیچی فقط بذار برم. کوروش محکم ...

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها

http://www.gity11.blogfa.com/cat-1.aspx

در میان دو رویی ها. من زصفری 17 ساله متولد تبریز ساکن تهران.این وبلاگ و مطالب و محتویات نوشته های خودمه یک رمانی به اسم گیتی که خودم نوشتم و قسمت قسمت میذارم تا شما خواننده های عزیز دل بخونین.منتظر نظراتتون هستم. 1605;وضوعات. 1570;رشيو. 1589;فحه نخست. زصفری انوشه(صدای دختری از شهری نفرین شده). 1575;مکانات جانبی. Weblog Themes by Blog Skin.

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها

http://www.gity11.blogfa.com/9002.aspx

در میان دو رویی ها. اون روز کلا نرفتم بوتیک بعد از ظهر یک شماره ناآشنا زنگ زد یک حسی بهم گفت کوروشه واسه همین جواب دادم. صدای کوروش بود که جواب داد:به به سلام لیلی. نه خیر بجا نیاوردم. من همون پسر عموی معشوقت تو همین فیلم هندی که دیشب پخش شد تو خونه عموم اینا وتو همین تراژدی غمگین و خنده دار دیشب باهم آشنا شدیم. همینجوری داش چرت و پرت میگفت کم کم خندم گرف دیگه نتونستم فیلم بازی کنم(باشه حالا ول کن دیگه فهمیدم مسخره). مطمئنی میخوای با مثال برات توضیح بدم؟ خوبم تو خونه دارم بیکار بیکار به دیشب فک میکنم.

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها - گیتی قسمت 7

http://www.gity11.blogfa.com/post-16.aspx

در میان دو رویی ها. ببخشید تنهاتون گذاشتم مامان رفت. ماتم برده بود انگار نمیشنیدم سروش چی میگه محوش شده بودم چقدر قهوه ای سوخته بهش میومد یک پیراهن آستین کوتاه مردونه قهوه ای سوخته با شلوار جین قهوه ای. موهاش داشت دیوونه م میکرد. یک طرفه که میداد بالا ساده بود خلی بهتر بود تا وقتی که خیلی سیخ میکرد. باز داشتم لو میرفتم. وقتی دید عین خل و چل ها زل زدم بهش نشست رو یکی از مبل ها و سیگارشو روشن کرد بد جوری ضایع کرده بودم خودم زدم به اون راه گفتم:چند دقیقه ای هست که تشریف بردن. که همیشه هم به من زل میزنین.

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها - گیتی قسمت 8

http://www.gity11.blogfa.com/post-17.aspx

در میان دو رویی ها. سروش یک نفس عمیق کشید برگشت سمت من و بعد گفت:بریم شام دیگه نه؟ داره کم کم آماده میشه. نمیدونم هر جور راحتی. تقریبا سلف سرویس بود چون فقط دسر سلف سرویس بود یک میز غذا خوری خیلی طویل از سر سالن طبقه دوم خونه تا آخرش تقریبا بود که غذا ها آماده و با ظروف همه چی حاضر بود. شاید یک بچه 6ساله هم تو نگاه اول درک میکرد که این دو برابر غذای مورد نیاز این مهمونیه. نمیدونم چرا از همون اول با تجملات و اسراف مخالف بودم. تحمل اون مهمونی برام سخت بود ولی به خاطر سروش بود که تحمل میکردم. سروش رو دیدم ک...

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها

http://www.gity11.blogfa.com/8909.aspx

در میان دو رویی ها. من از وجود تو به گل اقاقی نگاه کردم. و به شکرانه وجود تو توانستم شقایق ها را ببینم. و از نبود تو.کاش چشمانم را باز نمیکردی. ای آخرین گل شقایقی که توانستم ببینم. دوستای عزیزم و گلم ادامه داستان انشااله جمعه یا شنبه با عرض پوزش به دلیل تعویق. یا حسین بن علی. کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. همچو شیری است که از بیشه به دور افتاده. همچو مردی که به پاهاش غرور افتاده. شان قرآن زده از روی غرض میخواند. این پسر کیست که این گونه رجز میخواند. از در و پنجره آوازه ی غم میریزد. نیزه برداشته دنبال سپر می...

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها

http://www.gity11.blogfa.com/9004.aspx

در میان دو رویی ها. فک کنم آخرین جمله ای بود که از ش شنیدم و چشماش بسته شد. چند دقیقه همینجوری بهش زل زدم و بلند شدم از اتاق بیام بیرون فقط نمیدونستم چجوری میخواستم تو چشمای مامانش نگاه کنم. ولی به خودم گفتم فقط تقصیر من نبود حتما الان کوروش همه چیو گفته بود. در اتاقو باز کردم اومدم بیرون. تو سالن نبودن صداشون از آشپزخونه میومد رفتم آشپزخونه دیدم ملیحه با کوروش نشستن رو صندلی میز نهار خوری و دوتاشون دارن در مورد مهمونی دیشب که کیا بودن و نبودن حرف میزنن. ملیحه تا منو دید گفت بیا بشین اینجا ببینم دختر.

gity11.blogfa.com

در میان دو رویی ها - گیتی قسمت 12

http://www.gity11.blogfa.com/post-25.aspx

در میان دو رویی ها. فک کنم آخرین جمله ای بود که از ش شنیدم و چشماش بسته شد. چند دقیقه همینجوری بهش زل زدم و بلند شدم از اتاق بیام بیرون فقط نمیدونستم چجوری میخواستم تو چشمای مامانش نگاه کنم. ولی به خودم گفتم فقط تقصیر من نبود حتما الان کوروش همه چیو گفته بود. در اتاقو باز کردم اومدم بیرون. تو سالن نبودن صداشون از آشپزخونه میومد رفتم آشپزخونه دیدم ملیحه با کوروش نشستن رو صندلی میز نهار خوری و دوتاشون دارن در مورد مهمونی دیشب که کیا بودن و نبودن حرف میزنن. ملیحه تا منو دید گفت بیا بشین اینجا ببینم دختر.