cupid20.blogfa.com
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندنترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن -
http://cupid20.blogfa.com/
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن -
http://cupid20.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
33
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.469 sec
SCORE
6.2
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن | cupid20.blogfa.com Reviews
https://cupid20.blogfa.com
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن -
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن
http://www.cupid20.blogfa.com/8705.aspx
ترانه با هم بودن.زمزمه با هم ماندن. اولین سعادت دیدار عشقم. خوب قرار بود توی این پست خاطره اولین باری که حسین جونو دیدم رو تعریف کنم. همونطور که گفتم، تمام ارتباط من و حسین عزیزم به تلفن و اینترنت ختم می شد. و هیچ وقت هم همدیگه رو ندیده بودیم. من خیلی دوست داشتم کسی رو که دارم مدت هاست باهاش صحبت می کردم رو بیبنم که قیافه اش چطوریه.چه شکلیه؟ اما حسین گلمم که زیر بار نمی رفت . قربونش برم الهی که هردفعه یه بهانه می آورد که خودشو نشون نده.خلاصه آخرش یادم نمی یاد چی شد که حسین عزیزم قبول کرد وب بده . من دعوت...
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن - داد از غم تنهایی
http://www.cupid20.blogfa.com/post-16.aspx
ترانه با هم بودن.زمزمه با هم ماندن. داد از غم تنهایی. امشب دارم دیوونه می شم . بیشتر از 30 ساعته باهات حرف نزدم.دارم دیوونه میشم. کی این روزا تموم می شه آخه خدا؟ تا کی قراره پای این جدایی آب شم؟ چرا نمی خوای منو ببینی؟ آخه مگه یه آدم چقدر تحمل داره؟ چرا الآن نباید پیش حسینم باشم؟ چرا باید زندگی من این جوری باشه؟ شکرت هزار مرتبه شکرت که حسینو به من دادی.خدایا شکرت که این احساسو تو قلبم گذاشتی . چرا نمی تونم هرروز ببینمش؟ آخه من چه گناه بزرگی به درگاهت مرتکب شدم که داری اینجوری مجازاتم می کنی؟
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن - لحظه دیدار (1)
http://www.cupid20.blogfa.com/post-15.aspx
ترانه با هم بودن.زمزمه با هم ماندن. سلام نور دیده ام. این بار می خوام جریان اولین باری که حسین نازنینم رو از نزدیک دیدم و باهاش بیرون رفتم رو تعریف کنم. خیلی هیجان انگیز بود و به یاد موندنی. خونواده گل حسین عزیزم توی یکی از شهرهای نزدیک به این شهری که ما توش زندگی می کنیم و حدودا بین 45 دقیقه تا 1 ساعت با هم فاصله دارن، یه دوست خونوادگی دارند.این خونواده هر سال، تقریبا نزدیکای عید سمنو می پزن(. وای خدای من . چه حالی شدم . اولین بار می خواستم حسین عزیزم رو از نزدیک ببینم و باهاش بیرون برم. بلاخره حسین جون...
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن
http://www.cupid20.blogfa.com/cat-1.aspx
ترانه با هم بودن.زمزمه با هم ماندن. یک نکته بیش نیست غم عشق و این عجب. از هر زبان که می شنوم نا مکرر است.
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن - اولین سعادت دیدار عشقم
http://www.cupid20.blogfa.com/post-7.aspx
ترانه با هم بودن.زمزمه با هم ماندن. اولین سعادت دیدار عشقم. خوب قرار بود توی این پست خاطره اولین باری که حسین جونو دیدم رو تعریف کنم. همونطور که گفتم، تمام ارتباط من و حسین عزیزم به تلفن و اینترنت ختم می شد. و هیچ وقت هم همدیگه رو ندیده بودیم. من خیلی دوست داشتم کسی رو که دارم مدت هاست باهاش صحبت می کردم رو بیبنم که قیافه اش چطوریه.چه شکلیه؟ اما حسین گلمم که زیر بار نمی رفت . قربونش برم الهی که هردفعه یه بهانه می آورد که خودشو نشون نده.خلاصه آخرش یادم نمی یاد چی شد که حسین عزیزم قبول کرد وب بده . من دعوت...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
ققنوس مقدس - مرغ آتش
http://www.santaphoenix.blogfa.com/post-24.aspx
ققنوس بسوزان به آتش وجودت کینه ها و ظلم را تا ز خاکسترش گل و بوسه روید. می سوزم از شراره ی این عشق سرکشم. چون شعله های سرکش جانم فرو نشست. آنگاه باز از دل خاکستر. بار دگر تولد من. پن: ققنوس من تولدت مبارک و تسلیت سوختن بال های تجربه. خداحافظ. نوشته شده در جمعه بیست و دوم خرداد ۱۳۸۸ساعت 0:36 توسط زهرا. به نام حق,خالق حقیقت. من زهراهستم.می خواهم ققنوس را که هویت فراموش شده ی انسان است دوباره یاد آور شوم تا از خاطر مبریم که انسانیم و زیبایی ها را از یاد مبریم. حرف های ناگفتهفرشته جون. ستاره ی کم نور.
صدایی تنها
http://www.blue-girl1992.blogfa.com/8703.aspx
برای کسانی که دلشون گرفته یا تنها اند. در روزی از روزهای فصل بهار ساقه ای علف به سایه درختی بلند و کهنسال گفت:. تو دائما به چپ و راست تکان می خوری و ارامش مرا به هم می زنی. کمی ارام بگیر! سایه در جواب گفت:. من نیستم که تکان می خورم! به اسمان نگاه کن به ان بالا. انجا بین زمین و اسمان درختی است که در باد به شرق و غرب تکان می خورد. پس سایه علف به بالا نگاه کرد و برای اولین بار درخت بلند و کهنسال را دید و با خودش گفت:. انجا علفی هست که خیلی از من بزرگتر است. و در سکوت فرو رفت. شعر های کوتاه و یک بیتی.
صدایی تنها - تقدیم به مادرم
http://www.blue-girl1992.blogfa.com/post-7.aspx
برای کسانی که دلشون گرفته یا تنها اند. نوشته شده در یکشنبه نهم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:22 توسط زهرا.م. من زهرا کوچولو هستم.
ققنوس مقدس - عید؟؟؟!!!
http://www.santaphoenix.blogfa.com/post-20.aspx
ققنوس بسوزان به آتش وجودت کینه ها و ظلم را تا ز خاکسترش گل و بوسه روید. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۷ساعت 18:23 توسط زهرا. به نام حق,خالق حقیقت. من زهراهستم.می خواهم ققنوس را که هویت فراموش شده ی انسان است دوباره یاد آور شوم تا از خاطر مبریم که انسانیم و زیبایی ها را از یاد مبریم. ققنوس من هویت من است از گذشته ی من و تا آینده ی من جان می دهد و خیال نیست حقیقتی است که فراموش شده پشت پرده ی نفس. حرف های ناگفتهفرشته جون. بیا تو نترس.نمی خورنتاتابک. من آخرین سوته دلمدیونه ی زنجیری.
صدایی تنها
http://www.blue-girl1992.blogfa.com/8904.aspx
برای کسانی که دلشون گرفته یا تنها اند. نوشته شده در دوشنبه هفتم تیر ۱۳۸۹ساعت 0:8 توسط زهرا.م. من زهرا کوچولو هستم.
ققنوس مقدس - باران
http://www.santaphoenix.blogfa.com/post-27.aspx
ققنوس بسوزان به آتش وجودت کینه ها و ظلم را تا ز خاکسترش گل و بوسه روید. باران بهاری ز سر شوق تو بارید. خیسم ز نوازشگر قطران امیدت. با تو که همه شوق و شفایی. چشمان ترم منتظر لحظه ی دیدار. تا بود تو خیسم کند از شوق رهایی. شوید ز وجودم همه آن درد جدایی. ققنوس پریشانی پیشانی این خاک غریبم. تا بال گشایم اگر از من تو بخواهی. نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم آبان ۱۳۸۸ساعت 23:22 توسط زهرا. به نام حق,خالق حقیقت. حرف های ناگفتهفرشته جون. بیا تو نترس.نمی خورنتاتابک. من آخرین سوته دلمدیونه ی زنجیری. ستاره ی کم نور.
ققنوس مقدس - شبدر چهار برگ
http://www.santaphoenix.blogfa.com/post-21.aspx
ققنوس بسوزان به آتش وجودت کینه ها و ظلم را تا ز خاکسترش گل و بوسه روید. پن: ققنوس من هماره نگاه بان من است محافظی از سوی او. نوشته شده در جمعه بیست و یکم فروردین ۱۳۸۸ساعت 20:35 توسط زهرا. به نام حق,خالق حقیقت. من زهراهستم.می خواهم ققنوس را که هویت فراموش شده ی انسان است دوباره یاد آور شوم تا از خاطر مبریم که انسانیم و زیبایی ها را از یاد مبریم. ققنوس من هویت من است از گذشته ی من و تا آینده ی من جان می دهد و خیال نیست حقیقتی است که فراموش شده پشت پرده ی نفس. حرف های ناگفتهفرشته جون. ستاره ی کم نور.
صدایی تنها - تقدیم به عزیز تر از جانم (پدر گلم)
http://www.blue-girl1992.blogfa.com/post-11.aspx
برای کسانی که دلشون گرفته یا تنها اند. تقدیم به عزیز تر از جانم (پدر گلم). روز پدر را به همه ی پدران عزیز تبریک. می گویم و این گل زیبا رو به انها تقدیم می کنم. نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:23 توسط زهرا.م. من زهرا کوچولو هستم.
صدایی تنها - سخنی از بزرگان
http://www.blue-girl1992.blogfa.com/post-3.aspx
برای کسانی که دلشون گرفته یا تنها اند. انکه از دست روزگار به خشم می اید هر چه اموخته بیهوده است. ای کاش دوستان مانند دشمنان یک رنگ و ثابت قدم بودند. نسبت به دیگران همان رفتار را داشته باش که از انها داری. ادمهای بزرگ و اندیشمند بسیار اشک می ریزند. دوست به جای چتریست که باید روزهای بارانی همراه باشد. اندیشه دریایی است که مروارید ان فلسفه و فرزانگی است. نوشته شده در چهارشنبه پنجم تیر ۱۳۸۷ساعت 10:42 توسط زهرا.م. من زهرا کوچولو هستم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
33
love
سال 93 داری میری! اما حرفامو بشنو و برو. یه ﺷﺒﺎﯾﯽ ﺍﺻلا ﻧﮕﺬﺷﺖ. ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺑﺪ ﮔﺬﺷﺖ . ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ .ﺑﺎ ﺩﺭﺩ ﮔﺬﺷﺖ . ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﺩﺍﺩ ﺯدم " ﺍﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﻟم ﻫﯿچکﺲﺻﺪﺍﻣو ﻧﺸﻨﯿﺪ . ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﻟﺎ ، ، ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯿﺒﻮﺩ . ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﻫﻮﺍ ﻋﺠﯿﺐ ﺩﻭﻧﻔﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺒﺎ ﻣن ﺑﻮدمو ﺗﻨﻬﺎﯾیم. ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﻧﻔﺴم ﺑﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﻐﺾ. ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﻢ ﺍﻭﺭدم. ﺍﻣﺎ ﺩﻭاﻡ ﺍﻭﺭﺩم . ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﻓﻘﻂ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩم . ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﺮﺩم. ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩم. برو جاتو عوض کن شاید جای منم تو دنیا یکم عوض شد. گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم! لحاف را بکشم رویش!
به سرزمین تنهایهام خوش آمدید
به سرزمین تنهایهام خوش آمدید. به شانه هايم زدي كه تنهاي ام را تكانده باشي به چه دلخوش كرده اي؟ تكاندن برف از شانه هاي آدم برفي؟ امروز بعد 5 سال بلاخره به وبلاگم سر زدم ممنون از لطف همتون که بهم امید داده بودید. من تو فیس بوک مطلب میزارم. خوشحال میشم بهم سر بزنید. نوشته شده در 93/09/07. ساعت 13:4 توسط cupid. دنبال كسي نباش تا باهاش.زندگي كني.دنبال كسي باش.كه نتوني بدون اون.زندگي كني. من آمدم و تو باز نيامدي. مدت هاست تنها سر قرارمان مي روم. حتي صداي گامهايت را هم نمي شنوم يادت نيست. نوشته شده در 88/02/12.
Blog de cupid17 - L BaRoN!!!!! - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. Bo sa c mn blog! J m présént 1 pé.bo ch8 tot posé,totalmnt stylé é srtout bogoss! Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! N'oublie pas que les propos injurieux, racistes, etc. sont interdits par les conditions générales d'utilisation de Skyrock et que tu peux être identifié par ton adresse internet (54.145.69.42) si quelqu'un porte plainte. Ou poster avec :. Posté le samedi 02 mai 2009 14:47. La legende du Baron continue! Ou poster avec :. Poster sur mon blog.
cupid1mitihi | 4 out of 5 dentists recommend this WordPress.com site
4 out of 5 dentists recommend this WordPress.com site. Apologies, but no results were found for the requested archive. Perhaps searching will help find a related post. Blog at WordPress.com. Follow “cupid1mitihi”. Get every new post delivered to your Inbox. Build a website with WordPress.com.
CUPID BISTRO!! 2 OFFICIAL HOMEPAGE
Copy 2003, 2005 FIREDOG COMPUTER ENTERTAINMENT Ltd. / © 2003 SUCCESS.
ترانه با هم بودن...زمزمه با هم ماندن
ترانه با هم بودن.زمزمه با هم ماندن. داد از غم تنهایی. امشب دارم دیوونه می شم . بیشتر از 30 ساعته باهات حرف نزدم.دارم دیوونه میشم. کی این روزا تموم می شه آخه خدا؟ تا کی قراره پای این جدایی آب شم؟ چرا نمی خوای منو ببینی؟ آخه مگه یه آدم چقدر تحمل داره؟ چرا الآن نباید پیش حسینم باشم؟ چرا باید زندگی من این جوری باشه؟ شکرت هزار مرتبه شکرت که حسینو به من دادی.خدایا شکرت که این احساسو تو قلبم گذاشتی . چرا نمی تونم هرروز ببینمش؟ آخه من چه گناه بزرگی به درگاهت مرتکب شدم که داری اینجوری مجازاتم می کنی؟ خونواده گل ح...
خريد اينترنتي گن لاغري,خريد تي شرت لاغري
خريد اينترنتي گن لاغري,خريد تي شرت لاغري. خريد گن لاغري مردانه,خريد تي شرت لاغري آقايان. خريد گن لاغري مردانه. خريد تي شرت لاغري. آقايان خريد پستي گن لاغري مردانه. خريد ارزان تي شرت لاغري آقايان خريد گن لاغري پسرانه. ویژگیهای تی شرت لاغری مردانه عبارتند ازنامشخص بودن این گن بعد از پوشیدن لباس. با سایز بندی مختلف برای استفاده همه مردانمحکم با دوام و با مقاوم زياد. مقاوم در مقابل سایش و با عمر بسيار زیاد نوع پارچه کشی منحصر به فرد ميباشد. براي خريد تيشرت لاغري مردانه و توضيحات كامل اينجا را كليك كنيد.
Jasmine's place | Just another WordPress.com weblog
Just another WordPress.com weblog. Q&A of One Art. June 25, 2007. 4read over line one: why is losing an art? And why is does Bishop echo the pharsing of the first lines later in the poem? Does the author’s respective use of it have any implication or intent? 5 Can we tell what kind of loss Bishop is exploring? If we can, where in the poem does the loss become clear? June 25, 2007. What is the significance of the poem to him and Maggie? And what might contribute to the change? The relationship between Mag...
cupid24.com - This website is for sale! - cupid 24 Resources and Information.
This page provided to the domain owner free. By Sedo's Domain Parking. Disclaimer: Domain owner and Sedo maintain no relationship with third party advertisers. Reference to any specific service or trade mark is not controlled by Sedo or domain owner and does not constitute or imply its association, endorsement or recommendation.
Blog de cupid3-on - Cupid3 et c0n [[ Il sagit de Cüpid0n _________\. ]] - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. Cupid3 et c0n [ Il sagit de Cüpid0n . ]. Drogué de clopes d'amour et de sexe./. Avec un verre de vodka sur le balcon de temps en temps. Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! N'oublie pas que les propos injurieux, racistes, etc. sont interdits par les conditions générales d'utilisation de Skyrock et que tu peux être identifié par ton adresse internet (67.219.144.170) si quelqu'un porte plainte. Ou poster avec :. Posté le samedi 17 mars 2007 13:22. Posté le jeu...
Call Me Cupid | Indahnya Hidup Bila Kita Mampu Menikmatinya
Get me outta here! Indahnya Hidup Bila Kita Mampu Menikmatinya. Loving Because Of God. Bagaimana Ay, kamu sudah siap? Tanya Abah pada Ayuna. Ayuna diam. Bibirnya kelu. Ada sesak yang kian terasa. Bukankah kamu mencintai Fatih karena cintamu kepadaNya? Abah mengelus kepala Ayuna yang berjilbab. Beliau pun meninggalkan Ayuna dalam kebimbangan. Sebentar lagi pernikahannya dengan Fatih akan terlaksana. Namun dua bulan setelahnya Fatih harus ke Palestina terkait dengan tugasnya sebagai seorang wartawan. Seben...