freelancer.blogspot.com

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - بعدها ...

http://senobaraneh.blogfa.com/post-134.aspx

كودك كه بودم تنها آرزويم اين بود كه هر چه زودتر بزرگ شوم تا آدم بزرگها. تا قدم برسد به. طاقچه ي آبنباتها . بزرگتر كه شدم، درگير بازيهاي جدي آدم بزرگها شدم . حالا دلتنگ همه ي آن روزهايي هستم كه آنقدر كوچك بودم كه دستم به. زنگ در خانه مان هم نمي رسيد. چشم در چشم كودكاني مي دوزم كه تكليف خانه و آسمان و خورشيد. نقاشي شان معلوم نيست . كودكاني كه در دنياي جبر زده ي امروز ناچارند آدم بزرگ باشند . كودك ده ساله ي افغاني ست كه هر روز از 5 تا 8 صبح در كارگاه آلومينيوم سازي در. خورشيد آنقدر ها هم كه. روز را خسته تر ...

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - بدرود وقوع بي درنگ ...

http://senobaraneh.blogfa.com/post-126.aspx

بدرود وقوع بي درنگ . عشق كوري ست كه از خيابان عبورش. دلم براي دلتنگي هاي اين صفحه تنگ شده بود و براي تو. و براي همه ي. هميشه هايي كه در آن روزهاي كلافه سپري شد . مي دانم بازگشته ام يا نه؟ راستي از كجا بازگشته ام كه هنوز آمدنم را. نمي داني و صبر مي كني تا زمان همه چيز را به اصطلاح درست كند. همه ي آن روزهاي نيامده را از ياد برده ام . كسي نخواهد آمد . ديگر نمي آيي. مي دانم . تو هم مي داني . عشق هميشه اتفاق آغاز كننده اي نيست. با او. سعي ميكنم باور كنم تو. عشق هميشه اي كه مرا عبور داد . خسته ام از روزهاي راه .

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - افسوس ما خوشبخت و آراميم

http://senobaraneh.blogfa.com/post-131.aspx

افسوس ما خوشبخت و آراميم. ما هر دو براي اين كه. بتوانيم زندگي آينده را به گذشته. كنيم، براي اين كه بتوانيم. در تنهايي تاب بياوريم،. براي اين كه بتوانيم نسبت به هم وفادار بمانيم،. براي اينكه بتوانيم از. موجود واقعي طرف خودمان يك. بسازيم چاره اي نداشته ايم جز اين كه به اين كاغذها پناه. اينروزها بيشتر از هميشه با آبرنگ مانوسم. اين يعني كه تنهاييم خيلي بزرگتر شده . اما سرانگشتهايم تاب لغزاندن قلمو بر روي مقوا را ندارند . بقول مادرم دستهايم جان ندارند . تنهاترند حتي اگر همه. است را بفهمم و بپذيرم . نقاش كوچول...

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - هنوز در انتظار آمدنت هستم ...

http://senobaraneh.blogfa.com/post-127.aspx

هنوز در انتظار آمدنت هستم . يك روز گرم تابستان . تابستانهايي از جنس شرجي و آفتاب اهواز كه تا پاي شب هم نمي ميرد . تابستان سال هزار و سيصد و هفتاد و يك . يادم نميرود . مهر و مدرسه در راه بود. شب آخرين نگاه را به چشمهاي خسته ات انداختم . انگار ميدانستم اين آخرين بار است كه چشمهاي خسته ات را مي بينم . دوباره برگشتم تا نگاهت كنم . پلك بسته بودي . فردا صبح وقتي از خواب بيدار شدم همه از تصادفي كه تو را از من گرفت. حرف ميزدند . نامردي از پشت تو را با ماشين زير گرفته بود . افسوس ما خوشبخت و آراميم. نه شاعری و .

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - اینجا درمن کویرستانی ست که هر چه بخواهی ابر سترون دارد ...

http://senobaraneh.blogfa.com/post-125.aspx

اینجا درمن کویرستانی ست که هر چه بخواهی ابر سترون دارد . آرام همچنان در قحطی عشق و کلمه مانده ام . نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 16:48 توسط صنوبر. افسوس ما خوشبخت و آراميم. خسته ام از روزهاي راه . دشتهاي سبز اسبها را از ياد خواهند برد . وقتي نمي شود جاي خودم نفس بكشم مي خواهم جاي او نفس بكشم! هنوز در انتظار آمدنت هستم . آسمانيست كه آويختن پرده اي. آن را از من مي گيرد. اگر من باشم و خودم نباشم و كسي نباشد كه بايد باشد. 19 هر ماه به روز مي شود. نه شاعری و . دكتر احمد کریمی حکاک.

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - گاهي ...

http://senobaraneh.blogfa.com/post-135.aspx

حالا از لابلاي پاييز. مي آيم روبروي صورتت مي نشينم و براي تو حرف مي زنم كه انگار هيجوقت نبوده اي. كه شده پيدايم كن! برايم ديگر فرقي نميكند كسي باشي كه با طياره ي روزهاي سه شنبه بر ميگردد يا اينكه شاعري باشي كه. تهديدت را عملي كردي و عاقبت. شهامت داشته باش و مرا از ميان درختان. اين شهر پيدا كن . نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 23:26 توسط صنوبر. افسوس ما خوشبخت و آراميم. خسته ام از روزهاي راه . دشتهاي سبز اسبها را از ياد خواهند برد . وقتي نمي شود جاي خودم نفس بكشم مي خواهم جاي او نفس بكشم!

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - خسته ام از روزهاي راه ...

http://senobaraneh.blogfa.com/post-130.aspx

خسته ام از روزهاي راه . آن انتظار آفتاب و گل. آن رعشه هاي عطر. در اجتماع ساكت و محجوب نرگس هاي صحرائي. كه شهر ا در آخرين صبح زمستاني. آوازهاي دوره گردان در خيابان دراز لكه هاي سبز . مي گويند روزهاي سبز در راه است . روزهاي آفتابي . اما من گنجشكهاي مرده ام را خاك مي كنم! زمستان هنوز براي كودكان كاري كه سرنوشت نوشته شان مثل ماهي قرمز. هفت سين است تمام نشده . ديگر مثل هفت سالگي ام آمدن بهار را باور نمي كنم . ديگر فريب نمي خورم . مي گويند روز جهاني زن است امروز ! روز مادر بزرگهايم فخرالنسا خانم و شاهزاده خانم .

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - اینروها

http://senobaraneh.blogfa.com/post-136.aspx

اینروزها کنار دستهایت اموخته ام حریر یعنی چه . چشمهایت فانوسهای تا ابد روشنند. مرا به خوابی ببر که صبح روز بعدش پلکهایم را به روی ماه تو بگشایم رویای هر نفس. به خوابم بیا . اینروزها دلم عجیب خواب و بیدارهای نگاهت را می خواهد عزیز دل. نوشته شده در سه شنبه بیستم بهمن ۱۳۹۴ساعت 21:11 توسط صنوبر. افسوس ما خوشبخت و آراميم. خسته ام از روزهاي راه . دشتهاي سبز اسبها را از ياد خواهند برد . وقتي نمي شود جاي خودم نفس بكشم مي خواهم جاي او نفس بكشم! هنوز در انتظار آمدنت هستم . آسمانيست كه آويختن پرده اي. نه شاعری و .

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه -

http://senobaraneh.blogfa.com/post-120.aspx

بیهوده چشمهای تو را قاب می کنم . دلتنگ صدایی مودب است! آنسوی خط که خیسند چشمهات. اینسو که من هنوز به انکار دلخوشم. گرم است و درد می کند هنوز جای زخمهات. دلتنگ مثل غمی که مرا میکشد شبی. دلتنگ مثل تو که نفس می کشی مرا. آواز خسته ای ست صدای نکوهشت. وقتی که داد می زنی : آزی؟ دلتنگ مثل من که تو را صبر می کنم. تا اینکه چشم ببندی به چشمهام. من التماس کنم رهایم کنی ولی. تو باز بببینی که زخمهام . من ساکتم . خیره به مردی که شاعر است! دلتنگ تر به حرفهای دلم گوش می کنم. من سعی می کنم که تو را زندگی کنم. نه شاعری و .

senobaraneh.blogfa.com

صنوبرانه - Those incomplete moments

http://senobaraneh.blogfa.com/post-133.aspx

كه نخواهد روياند . به دور خودم ، به دور خودت ، به دور حرف هاي دايره وار. به دور كسي كه تويي ، شبيه يك ديوار. به دور همه فاصله هاي آن نزديك . به دور همه لحظه هاي روشن تاريك. به دور خودم ، به دور خودت ، هنوز مي چرخم . و داد بزن كه بس است چرخيدن! كنايه بزن به ترسيدن! و دستهاي تو را از منت دزديدن. و اين كه بداني سقوط يعني زن! پر بكش از اين گودال! دريغ كن مرا از گذشته و از حال . و حرف بزن كه بريده شد/م از بودن. كه عشق يعني من! به دور خودم ، به دور خودت . عطري نداشت كه تورا بخاطرم بياورد . سه شنبه ها عصر نيستم؟