goodgirlsgroup.blogfa.com

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - پیشرفت علم...

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/75

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. سلام کاره تحقیقم همین الان تموم شد راحت شدم. میگم علم پیشرفت کرده. تو اتاق داشتم تحقیق مو تایپ می کردم که دیدم برام اس. بازش کردم دیدم مامانمه. نوشته بود:دخترم بیا تو اتاقم کارت دارم. رفتم کلی خندیدم که این چه کاریه؟ برگشتم دوباره یه ربع بعد یکی دیگه فرستاد. بازش کردم دیدیم نوشته:گرسنه ات نیس. خلاصه اینم مامان منه دیگه. پنجشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۲ ] [ 16:16 ] [ m.s.m ] . سلام به همگی.ممنون که به وب من سر زدین.این وبلاگ تقدیم به همه. راستی خیلی خیلی خوش اومدین.

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - رگ....

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/80

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. هرچند که احتمالا بیشترتون تویه روز این پستمو. بخونید.امشب میخواستم اسم و فامیلیمو. با تیغ رویه مچم بنویسم ولی نمیدونم چرا ترسیدم. بگذریم حتما رگ سیدیم گرفته دوباره. کی قراره بزنمش نمی دونم. هرچند که خیلی میترسم. اگه دیر به دیر میام شرمنده حسابی سرم شلوغه. همه میخوان خانم دکتر شم الا خودم. بیخیال من که پدرم در اومده. تا پست بعدی حق نگه دارتون. دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ ] [ 1:23 ] [ m.s.m ] . سلام به همگی.ممنون که به وب من سر زدین.این وبلاگ تقدیم به همه.

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - چهارشنبه سوزی

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/72

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. سلام پیشاپیش سال نو مبارک. زدم رو شمارشه معکوس. همیشه همینم. اینم از داییم رسیده بهم.هر سال هفته ی اخر پدربچه ها رو درمیارم. هیچی زنگامون که می خوره.میگم اخرین جلسه فلان درس سال 13خورده ای. مثلا امروز.زنگ اخر امار داشتیم. زنگ که خورد گفتم اخرین جلسه امار سال 1391. دیگه بچه ها عادت کردن.تازگیا هم خوانیم می کنن. الان که دارم اینا رو می نویسم سر و صدایی از تو خیابون میاد که نگو نپرس. اگه تراکتور ببره چی میشه. دیددیری دیدید تیراختور.یاشاسین تراختور.تیراختور سون لری. در کل...

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - قاراشمش...

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/81

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. چن وقتیه حال و حوصله نوشتن ندارم.هرچند که دلم خیلی. میخواد دوباره خاطره هامو بنویسم. فقط بگم که خستم. چهارشنبه تایم دوم کلاسمون که با دکتر کریمی. شیمی داشتیم تعطیل شد. وقتی اس دکتر رسید که کلاس تعطیله من و فاطی و الهه و سحر. به هم اس دادیم که به جایه شیمی میریم پاتوق همیشگی و. بساط بستنی خورون راه می اندازیم. به زهرام خبر دادیم که باهامون بیاد. خلاصه تایم استاد مهدوی استاد ریاضیمون تموم شد. او روز استاد و مجبور کردیم تا واسمون شیرینی بخره. راستی خیلی خیلی خوش اومدین.

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - آهااااااااااااااااااااااااای

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/82

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. سلام من بی معرفت من هر چی شما بگید ولی شما چی؟ خدایی سرم زیادی شلوغه. اینجا همه چی شدیدا درهمه. فعلا میرم درس بخونم. جمعه پانزدهم شهریور ۱۳۹۲ ] [ 15:14 ] [ m.s.m ] . سلام به همگی.ممنون که به وب من سر زدین.این وبلاگ تقدیم به همه. راستی خیلی خیلی خوش اومدین. باشه خوب خودمونو گول میزنیم. بر ما ببار ای رحمت بی کران خداوند! Hala ke omadi faghat bayad bekhandi. کد آهنگ برای وبلاگ. زیباترین شعر های عاشقانه.

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - شادی.....خستگی........

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/71

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. سلام روز جمعه تون بخیر خوبید؟ من که خیلی خوبم.ولی واقعا خسته ام. تموم تنم درد می کنه .جاتون خالی دیروز بچه ها اومدن خونه مون. کلی خوش گذشت.از ساعت سه تا ساعت هشت زدیم و رقصیدیم و گفتیم و خندیدیم. درکل حسابی بهمون خوش گذش.مامان منم که از یه دختره 18 ساله واسه. اینجور مراسما پایه تره.دوستام حسابی از مامانم خوششون اومده بود.دیگه کسی. منو نمیشناخت.همه با مامان جور شده بودن.الهه میگفت تو برو بیرون ما داریم. با مامانت عشق می کنیم.خلاصه مامانم جایه منو گرفته بود. با اینکه فر...

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - فرهاد من...

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/76

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. خسته ام اما نه از کوه کندن بلکه از دل کندن. ولی نه اگر دل کندن اسان بود فرهاد به جای کوه کندن دل می کند. اه فرهاد من کجایی که ببینی این بار شیرینت از سختیه دل کندن سر. به کوه کندن گذاشته. کاش فرهاد من بودی و می دیدی که چگونه زلف هایم را به اسیاب کشیده ام. کاش لرزش دستانم را می دیدی.هر بار که به انها می نگرم یاد ان روزهایی. که دست هایم در دست هایت جای می گرفت در دلم زنده می شود. از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان که یاداوری ان روزها به دستانم قوت می بخشد.

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - خاطرات تعطیلات نوروز 1392....

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/74

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. خاطرات تعطیلات نوروز 1392. خاطرات تعطیلات نوروز 1392. 27 اسفند 1391.14:10. سلام امروز ساعت 1نصف شب بابا از امل رسید.بیچاره از خستگی داش هلاک. می شد12 ساعت خوابید تا ساعت 1 ظهر.با صدای زنگ گوشیش از خواب پا. شددوستش بود.یهو منو صدا کرد که زود حاظر شید.هوا حسابی ابریه. منم که شبو کامل نخوابیده بودم.کاملا گیج و ویج می زدم. یه زنگ به فاطی زدم که بگم داریم میریم.اونم حسابی ترسوندتم. که اخبار گفته قراره برف بباره.خلاصه مامان سالادالویه گذاشته بود. بیرون نور بیرون چشمم و زد.

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - خسته ام...

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/77

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. سلام روزتون به خیر. اقا شاید باورتون نشه ولی دارم از خستگی میمیرم. امروز از مدرسه با بچه ها رفتیم ابرسان. رفتیم کلاس ثبت نام کنیم. زیست فیزیک شیمی ریاضی عربی. نمی خوام اموزشگاه و تبلیغ کنم.به خاطر همین اسم نمی دم. 5 نفر بودیم 100 نفر بهمون گیر دادن. از مدرسه رفتیم بابک بعد رفتیم فلکه دانشگاه من با سحر و الهه رفتیم. بهداری تا من برم پیشه خانم دکتر شفیق فرد تا ویزیتم کنه و برام معرفی. بده برم پیشه دکتر علیزاده دندونمو پر کنم.که اونم بنا به دلایلی معرفی.

msmdonya.blogfa.com

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره.... - باشه خوب خودمونو گول میزنیم...

http://www.msmdonya.blogfa.com/post/86

بنام خدایی که هیچ وقت تنهام نمیذاره. باشه خوب خودمونو گول میزنیم. انقد بدم میاد میری وبلاگ دوستات میخوای کامنت بذاری بعد. می بینی کد امنیتیش باز نمیکنه. دوستا دلم گرفته از این همه بی ابرویی ناراحتم. اون روز چند تا دختر بچه راهنمایی رو تو اتوبوس. دیدم وااااای از دخترا بدم اومد. راستش به خودم و دوستام خیلی. نمیدوم چرا قید همه چی رو زدن. خدا ایمان معرفت عصمت پاکی حتی عشق. که به بهونه ی اون(عشق)تن به هر کاری میدن. راننده تاکسی هر طوری دوس داره حساب میکنه. من تو این دوسال بالاخره نفهمیدم از خونه مون تا ابرسان.