khodnevisha.blogsky.com
خودنویس هاخودنویس ها -
http://khodnevisha.blogsky.com/
خودنویس ها -
http://khodnevisha.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
15
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.484 sec
SCORE
6.2
خودنویس ها | khodnevisha.blogsky.com Reviews
https://khodnevisha.blogsky.com
خودنویس ها -
khodnevisha.blogsky.com
خودنویس ها
http://www.khodnevisha.blogsky.com/1391/03
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391. زمان سپری می شود حتی اگر نباشم یا باشم . زخم می شود سینه ام و بازهم کپک می زند حرف های پشت حنجره و تو عزاداری می کنی که اینبار هم زبانم به گلایه باز نشود - باز نمی شود - تو خوشحال می شوی -. توی دنیای دیگری می چرخی با دخترانی که سیمایشان را با لبخندهای ماتیک مالیده نشانت می دهند . تو چرخ می خوری ، من سرم گیچ می رود و آن دخترها می خندند و من بالا می آورم . تو از شوخی توی کامپیوترت غش می روی از خنده ،من دلم درد می گیرد . در اینباره چه فکر می کنید[1]. تراژدی در چند ثانیه.
خودنویس ها
http://www.khodnevisha.blogsky.com/1390/08
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390. گروه تئاتر و حرکت کارگاه بعد از ظهر دیروز تازه ترین اثر خود را برای عموم به نمایش گذاشت . خانواده وینگفیلد به کارگردانی مجید جمشیدی و بازیگری فتحیه بقایی ،علی رستمی ،راضیه ذاکری و مجید سرنیزاده در روز اول اجرای خود توانست نظر بیش از 150 تماشاگر تاتر را به خود جلب کنند. این نمایش در ادامه اجرای پنج روزه خود ، تا بیست و پنجم آبان ماه ، هر روزه ، ساعت 18 و 30 دقیقه در سالن فرهنگ فرهنگسرای طوبا به روی صحنه خواهند رفت . بلیط این نمایش را می توانید از مکان های زیر تهیه نمایید:.
خودنویس ها
http://www.khodnevisha.blogsky.com/1390/04
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390. بیست و دو / سه سال پیش ، مامانم میگفت اگه خوب غذا بخورم و دختر خوبی باشم از برآمدگی کتفم دو تا بال بیرون می آد و تبدیل به یه فرشته می شم . مامان می گفت این برآمدگی واسه همین خلق شده . می پرسیدم تو خوب غذا نخوردی یا دختر خوبی نبودی؟ می خندید و می گفت من هنوز بزرگ نشدم . من بزرگ شدم مامان ، اونقد بزرگ که یه خونه رو تنهایی پر می کنم . دلم یه بشقاب غذا می خواد کاش می شد این بار برات دختر خوبی باشم. در اینباره چه فکر می کنید[4]. سهشنبه 21 تیرماه سال 1390. از این همه ظرفیت متحیرم.
آرشیو مطالب وبلاگ - خودنویس ها
http://www.khodnevisha.blogsky.com/posts
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1391توسط . دوشنبه 8 خردادماه سال 1391توسط . یکشنبه 21 اسفندماه سال 1390توسط . یکشنبه 22 آبانماه سال 1390توسط . چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390توسط . تراژدی در چند ثانیه. دوشنبه 2 آبانماه سال 1390توسط . سهشنبه 26 مهرماه سال 1390توسط . شنبه 23 مهرماه سال 1390توسط . پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390توسط . یکشنبه 20 شهریورماه سال 1390توسط . سهشنبه 1 شهریورماه سال 1390توسط . هرمزگان خاک نیست یک میراث مشترک فرهنگی است. چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390توسط . این سیب را گاز نزنید. شعری از سید مهدی موسوی.
خودنویس ها
http://www.khodnevisha.blogsky.com/page/3
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390. آب زیر چرخ های ماشین سفید سر خورد و پاشید روی بساط دست فروش کنار پیاده رو . چه شب هایی که برای خواندن همین کتاب ها تا صبح نخوابیده بود . در اینباره چه فکر می کنید[2]. شنبه 23 مهرماه سال 1390. آبهای تبن زیر گردنم موج می زد . از سال گذشته شجاع تر شده بودم و سردم بود ، با همه این احوال قرار شد دریا برایم پری بزاید . یک سال پر فراز و فرود گذشت . دیروز یک ساله شدیم . در اینباره چه فکر می کنید[4]. پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390. سخت است تاوان دادن ، حتی اگر سال ها در انتظارش باشی.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/page/14
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389. نمیدونم چرا همش میگن سپهر اینجا رو ببین (اصلا با این کارای شما خندم نمیاد) اینجا که آتلیه نیست اتاق منه! نوشته شده در ساعت 07:17 ب.ظ توسط لیلا. سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389. این هم چند تا عکس از پسر کوچولوم. آخیس (مامان قربون خوابیدنت بره). گریه واسه لباس عوض کردن. نوشته شده در ساعت 05:02 ب.ظ توسط لیلا. تعداد کل: 67 ). هدیه ای از طرف مامان و بابا برای پسر طلای ما ادامه. امیر سام مامان وبابا. بخند و فقط بخند. بچه ها را دریابیم. لیست کامل عناوین یادداشتها.
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/1392/03
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1392. رستوران رفتیم ،آقا آب مادنی داد دیگه غذا خوردیم ،. امروز با لحن بامزه ای این جملاتو به من می گفت دردونم . خیلی شیطنتاش زیاد شده و بدتر از همه ،با بچه ها که بازی می کنه و اگه حرفشون وفق مرادش نباشه اونارو به کتک می گیره که این حرکتش بعضی وقتا نگرانم می کنه و شرمنده بچه ها و خانودشون میشم . سلامتی و محفوظ بودنش در برابر هر گزندی رو به خدای بزرگم سپردم که خودش سپر بلای پسرمه . نوشته شده در ساعت 10:01 ب.ظ توسط لیلا. هدیه ای از طرف مامان و بابا برای پسر طلای ما ادامه.
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/1391/11
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391. سلامم را با یه دنیا عشق بپذیرید که بی صبرانه منتظر بودم وب داشته باشم و بهتون سر بزنم . دنیای پسریم پاشو فراتر گذاشته و تو نگاهش دنیا بزرگتر از قبل شده اینو می تونی تو حرفاش و کاراش بفهمی . خیلی شیرین زبون شده . تقریبا جملاتش رو می تونی بفهمی چی می گه . درسته جملاتشو خوب ادا نمی کنه ولی خیلی بامزست از ایشالا گفتنش (کشتمش که امیر محمد توبرنامه هزارو شصت و شونزده میگه ) تا تبلود تبلود تبلودت مبارک خوندنش . و اگه بله منو شنید مثلا بهم ماست میده بعد میگه پول بده میگم چنده؟ پسریم سر...
زیر خط صفر
http://artazahedi.blogspot.com/2011/01/normal-0-false-false-false-en-us-x-none.html
ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه. دی ۱۳, ۱۳۸۹. من فکر می کنم واقعا با این اوضاعی که در پیش داریم به معنای واقعی برای سیرکردن شکم هایمان ، شکم هم را پاره کنیم و حتی تصور این موضوع هم وحشتناک است . گرسنگی تعارف بر نمی دارد. دی ۱۴, ۱۳۸۹. و آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانمان خود یکدیگر را بکشیم که این کوتاهترین طریق وصول بهشت بود.شاملوی بزرگ. دی ۱۴, ۱۳۸۹. دی ۱۴, ۱۳۸۹. باور کن این دهن دریده ها خیلی قبل تر از تصویب هدفمند سازی یارانه ها دهن دریده بودن. دی ۱۵, ۱۳۸۹. اینکه باید شکم رو سیر کرد حرفی نیست. دی ۲۶, ۱۳۸۹.
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/page/3
چهارشنبه 10 آبانماه سال 1391. سلاممممم وای چقدر دلم واسه وبم تنگ شده بود اومدم با کلی خبر حدود یک هفته است که پپلم مهدکودک میره روز اول که خونه نبود سکوت خونه کلافم کرده بود و همش فکر می کردم که خوابه و وقتی می رفتم تو اتاقش و می دیدم نیست دلم واسش یه ذره می شد واسه خنده هاش و شیطنتاش . عصرها رو سعی می کنم وقت واسه بازی کردن با پسری بگذارم و حسابی سرم شلوغه چون کلاس و متد جدید لباس شبو لباس عروس هم می رم و خیلی خسته می شم و خوب بگذریم . از دنیای رنگارنگ پسریم بگم. خدای مهربونم تو لحظه های که جز تو امیدم ...
آرشیو مطالب وبلاگ - سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/posts
سهشنبه 3 تیرماه سال 1393 01:41). سلااااااااااااااااااامم و با یه بغل عشق پذیرا باشید من دیگه بزرگ شدم الان سه سال و هشت ماهمه و خیلی چیزا رو تجربه کردم ،تازه اینو هم بگم شیطنتام هم زیاد شده و گاهی وقتا اشک مامان لیلا رو درمیارم و باعث عصبانیت باباییم میشم . ولی میدونم دوتاشون از ته دل منو دوست دارن کلاس موسیقی میرم و الان یه ترم از کلاسم میگذره فعلا. سهشنبه 2 مهرماه سال 1392 23:28). بچه ها را دریابیم. چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 23:19). چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 23:10). رستوران رفتیم ،آقا آب مادنی داد ...
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/1392/07
سهشنبه 2 مهرماه سال 1392. پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند. روزتولدتوبخت من از راه رسید. نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریارسید. تکرارحرفهای منی مثل سرودزندگی. عشقت شده برای من بودونبودزندگی. چقدر زمان زود میگذره و صفحات زندگیمونو زود ورق می زنه ، طفلی که بعد از نه ماه انتظار روز به روز درونم رشد کرد و با اومدنش برق شادی رو تو چشمهای جفتمون گذاشت و خانواده سه نفریمون و شکل داد و روز به روز واکنشاش از لبخند زدن تا بوسیدن پیش رفت امروز سه سالش تموم شده و قد کشیده وآقا پسری واسه خودش شده . امیر سام مامان وبابا.
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/1393/04
سهشنبه 3 تیرماه سال 1393. سلااااااااااااااااااامم و با یه بغل عشق پذیرا باشید. من دیگه بزرگ شدم الان سه سال و هشت ماهمه و خیلی چیزا رو تجربه کردم ،تازه اینو هم بگم شیطنتام هم زیاد شده و گاهی وقتا اشک مامان لیلا رو درمیارم و باعث عصبانیت باباییم میشم . ولی میدونم دوتاشون از ته دل منو دوست دارن. لاکی خاله هما رو خیلی دوست دارم ، و برعکسش اونم با من عشق میکنه و منو میلیسه و زود زود دلم براش تنگ میشه. این چند مدت که نبودم مامانم وقت خالیش خیلی کم بود. و وقت نمی کرد بیات تو سایت. مامان و بابام رو خیلی می بوسم...
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/1392/02
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392. خبری از شیطنت ات. و سرو صدای کودکانه ات نیست . امروز پسریم با خاله سهیلا پارک رفتند و ساعتها من بدون پسریم. نوشته شده در ساعت 07:26 ب.ظ توسط لیلا. دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392. دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلندتر است. دست پرمهر مادرتنها دستی است ، که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،. از تمام دستها بلندتر است. مادر نوشته می شود ولی فرشته خوانده می شود . دستان پرمهرت را میبوسم مادر . روزت مبارک. امیر سام مامان وبابا. بخند و فقط بخند.
سپهر
http://www.sepehrcheshmberah.blogsky.com/page/4
دوشنبه 30 مردادماه سال 1391. انتظار تا.35 روز دیگه. عید همتون مبارک و طاعاتتون قبول . اینقدر گذر زمان سریع در حرکته که چشم رو هم بگذاری لحظه هات گذشته و راه برگشتی نیست دو سال پیش این موقع من لحظه شماری می کردم که گل پسرمو ببینم و ناراحت از سنگینی و استراحت مطلقی که برای مراقبت از نی نی که دکتر بهم داده بود و درست 35 روز دیگه اومدی تو زندگی من و بابا امیر و زندگیمونو شیرین و گهگاهی پرمشقت و پر تجربه کردی . عسلکم سعی من و بابایی پویایی و شکوفایی استعداد دردونمون بوده و هست فقط همین و بس. راستی تا یادم نرف...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
15
خود نویس هایم
خودنویس خیس
حرف دل را میگوید. تا آرام ترین و شیرین ترین خواب . مرگ. پن : خدا یا منو بیامرز. نوشته شده در 89/06/03. ساعت 23:6 توسط شب تاب. تا بعد از امتحانات نمیتونم آپ کنم . . . :-(. نوشته شده در 89/03/12. ساعت 14:53 توسط شب تاب. پدر خاک و اشک . گل یاس و خون. ای مسیح قلب تب دار علی. چاره ای، ای چاره ی کار علی. طاقت از کف داده ام از جای خیز. من زپا افتاده ام از جای خیز. ای که با من بسته ای لب در کلام. پلک بر هم میزنی جای سلام. ای نگاهت جنة الاعلی ببین. بی فروغت می خورد حیدر زمین. گرچه در مردم غریبم باک نیست. وقتی از ...
خودنویس من
به کسی که هرگز اینو نمیخونه. شاید دیگه عاشقت نباشم، اما هنوز دوستت دارم. چون با تو بود که فهمیدم عشق چه شکلیه. حتی از نوع بچگانهش. نوشته شده در دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۸۸ساعت 22:28 توسط علیرضا. سلام دوستان. به لطف خدا زنده میمونیم! میدونم، الان میگین توهم داشتی و تومور کجا بوده و عصبی بوده و چرت گفتی و اینا. جواب من به عزیزانی که میخوان اینو بگن، . اصلا جوابی ندارم! کلا هرکسی آزاده هرجوری که میخواد در مورد چندتا پست قبلی من فکر کنه! شاید حق با شماها باشه و این بار دروغ گفته باشه، نمیدونم! فقط یه چیزو میدونم!
khodnevisesephid.persianblog.ir
دل نوشته
هرچه میخواهد دل تنگت بگو. به پرشین بلاگ خوش آمدید. باشگاه مدیران و متخصصان. نویسنده: ابوالفضل حدادزاده - ۱۳٩۱/۱/۱٤. ازطبیبان هیچ خیر و سودی ندید ناله گویان سوی. وقتی سجاده رو جمع میکرد احساس سبکی میکرد هنوز چادر نمازش در نیاورده بود که صدای در شنید اینبار پابرهنه پریدتوحیاط وقتی دربازکرد چهره مهربون و خسته پدرش دید پای پیاده وبدون موتور که تویه دستش جعبه شیرینی بود وتودست دیگه. نویسنده: ابوالفضل حدادزاده - ۱۳٩۱/۱/۱٢. هرچه میخواهد دل تنگت بگو. با سلام به همه خوانندگان و تبریک سال نو. با سلام و احترام.
خود نویس
نوشتن، مسکنی برای تمام درد ها. پنجشنبه سوم مهر 1393 21:29 افرا. مكن دل دل اي دل بزن دل به دريا. دوشنبه بیست و هشتم بهمن 1392 21:39 افرا. ساعت: ۲۳:۰۸ لا به لای این پست های خاک خورده و خاطرات دفن شده زیر یک سال دنبال چه میگردی؟ استعداد رقصاندن قلم که غیر منصفانه کنارش گذاشتی؟ یا آن پست های از ته دل که برایش مینوشتی و هر روز به عشق کامنتش صفحه ی سرد و تکراری بلاگفا را باز میکردی برای تسکین دل بیچاره ات . روز های خوبی بود و خاطراتی خوب تر. که هرگز به خوبی قبل نمیشود. لا به لای این پست های خاک خورده. پن: واقع...
خودنویس ها
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1391. به بن بست نرسیده ، صدایم را نمی شنوی هر چند نخوانده همه را ملایی. بی رحم تر شده ای و من تنها تر نمازت دیگر به هیچ سجاده ای پایبندد نمی کند . آخرین نشانه ها مرده اند . . در اینباره چه فکر می کنید[2]. دوشنبه 8 خردادماه سال 1391. زمان سپری می شود حتی اگر نباشم یا باشم . زخم می شود سینه ام و بازهم کپک می زند حرف های پشت حنجره و تو عزاداری می کنی که اینبار هم زبانم به گلایه باز نشود - باز نمی شود - تو خوشحال می شوی -. تو از شوخی توی کامپیوترت غش می روی از خنده ،من دلم درد می گیرد .
خود نویسی ها
تاريخ ساعت نويسنده پاک باخته. آقا انقد چوب کاری نکنید دیگه. هر وقت اونجا رو آپ کردم تاریخشو تو این پست میذارم. تاريخ ساعت نويسنده پاک باخته. خود نویسی ها به بلاگ منتقل شد! خونه ی جدید خودنویسی ها. قرار نیست دوستای بلاگفا رو فراموش کنم و حتما هر روز اینجا رو چک میکنم. تمام مطالب یه اونجا انتقال داده شد فقط فک کنم نظرات کامل نرفت. :(. کسی اگر دعوت نامه خواست بگه بفرستم براش. هیچ وقت اینجا یادم نمیره چه بسا برگشتم. تاريخ ساعت نويسنده پاک باخته. تو وب بنای باثوات این سایتو دیدم:. تست جالب داره نتیجه شم جالبه.
خودنویسی ها
زنگ در خانه ی من. پست های رمز دار. اینجا پیله کرم ابریشمی ست که. هوای پروانه شدن در سر دارد. شهادت آغاز پروانه بودن است. امروز تولد امام رضا(ع) ست. حالا که آخر های محرم است. این عکس را می گذارم. به آن امید که اربعین. این پاهای پیاده به کربلا رسیده باشند. اوی من ها و من او ها و بوی باران ها. را دسته بندی کردم تا راحت تر بخوانی شان. باشد ان شاءالله باهم برای رسیدن به خدا. رمز دار اند و رمز فقط به روشن های آشنا داده می شود. ۳ ارديبهشت ۹۴ , ۱۶:۵۵. ۶ فروردين ۹۴ , ۱۲:۱۴. ۲۹ اسفند ۹۳ , ۰۸:۳۳. ۲۸ اسفند ۹۳ , ۱۷:۵۳.
خودنویس نامه
گاهی اوقات از گوشه و کنار دنیا یهو میشنوید یه جایی یک جسد متعلق به سالهای سال قبل رو از زیر خاک یا آوار بیرون کشیدند و جسد سالم بوده. همهمه ای می افته تو مردم . تا مدتها میشه نقل محافل . هزار جور روایت و حکایت برای اون جسد میسازند و آخر سر اسمش رو میذارن معجزه! قطعا اسمش رو هرچی میشه گذاشت جز "معجزه" . البته حیرت میکنی. ولی نه از اون حس ترو تازه ، از پوست کلفتی خودت. ولی هرچی که باشه جسد همیشه جسده. با تمام ویژگیهای یک جسد! حالا تو بگو تر و تازه! نوشته شده در Wed 22 Jan 2014. ساعت 17:25 توسط ملودی. این م...
خودنویس
خودنویس هنوز هم . یک عنوان موقت برای این وبلاگ است. و/یا از خودم مینویسم. و/یا برای خودم مینویسم. خودنویس از جوهر درونیش. مایه میگذارد تا زیبایی بیافریند. هذا مقام العائذ بک من النار. ا ف و ض ا مری ا لی الله ا ن الله ب صیر ب الع باد. روزگاری به مردم رخ نماید که مرد میان بیعرضهگی و نادرستی مخیر شود. هر که در آن روزگار باشد باید بیعرضهگی را بر نادرستی ترجیح دهد. نهج الفصاحه، حدیث 1752. کسی که به فکر برآوردن نیاز. برادر مومن مسلمان خود باشد،. تا زمانی که در فکر نیاز او باشد،. خداوند در کار نیاز وی باشد.
