nakhongir.blogfa.com

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده - ميلان 0 - اينتر 4

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/post-18.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. ميلان 0 - اينتر 4. يعني رسما مرده شور ريخت اين يارو مرتيكه كچل گالياني رو ببرن كه هرچي بز رقصوني داشته گذاشته واسه اين فصل. من خيلي عصباني ام! نوشته شده در هشتم شهریور ۱۳۸۸ساعت ۱۳:۵۳ بعد از ظهر توسط صرير. افکار صفر و یکی ات را کنار بگذار. یک رادیکال دو سوم ام. خانم مشکی و آقای خاکستری. حرف هایی برای نگفتن. آقای گربه و خانم گنجشک. سایه با همه خود بودنش. باران که می زند. در انسان بودنش شکی نیست. سیب زمینی داغ یلدایی. و راه را پيدا مي كند.

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده - عادت

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/post-20.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. کم کم به صدایت عادت می کنم. آن قدر عادت می کنم که هر دفعه که صدای غمگین یخ زده ات را ول می دهی توی این چهار دیواری خالی، به جای آن که دست به سینه بایستم کنار پنجره و دماغم را بالا بکشم و یاد چک های برگشتی ام بیفتم، دست هایت را بگیرم و آنقدر در همراهی ات نفرت را فریاد بکشم که گلویم به خس خس بیفتد. نوشته شده در بیست و پنجم شهریور ۱۳۸۸ساعت ۱۸:۱۰ بعد از ظهر توسط صرير. افکار صفر و یکی ات را کنار بگذار. یک رادیکال دو سوم ام. حرف هایی برای نگفتن.

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده - Burn After Reading

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/post-27.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. دوباره اسباب کشی کرده ام. انگار این جا هم نتوانستم دوام بیاورم. خدا مرا آ و ا ر ه آفریده انگار. به امید دیدن همه تان. دوباره. نوشته شده در بیست و سوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۰:۴۶ قبل از ظهر توسط صرير. افکار صفر و یکی ات را کنار بگذار. یک رادیکال دو سوم ام. خانم مشکی و آقای خاکستری. حرف هایی برای نگفتن. آقای گربه و خانم گنجشک. سایه با همه خود بودنش. باران که می زند. در انسان بودنش شکی نیست. سیب زمینی داغ یلدایی. و راه را پيدا مي كند. ترکیب دو نفره رمو.

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/8808.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. دلم می خواهد کل لندن را و کل ونکوور بدوم تا بالاخره یک جایی سهراب محبی را (خواننده گروه 127) پیدا کنم دست هایم را دور کمرش حلقه کنم سرم بگذارم روی سینه اش و آن قدر، آن قدر، آن قدر گریه کنم تا پیراهنش خیس خیس شود و میان هق هق های نیم جویده ام (با همان لحن خسته و عاصی خودش) بگویم :. بیزارم از همتون.". که چه قدر دیوانه شهر لغزان. ام از دستش ندهید. نوشته شده در نهم آبان ۱۳۸۸ساعت ۱۶:۱۶ بعد از ظهر توسط صرير. افکار صفر و یکی ات را کنار بگذار.

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده - Distraction

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/post-19.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. پیش نوشت : رویکرد من یک رویکرد کاملا شخصی است. نه قصد نقد دارم و نه قصد توهین. پس از دادن نظر های ارشادگرایانه یا توجیه گرایانه اکیدا بپرهیزید! دست کم خصوصی شان کنید.). یک لحظه به سرم زد که برگردم و دقیقا حالی اش کنم که مساله این نیست که نتوانم. روز بگیرم، مساله آن است که نمی خواهم. پ ن : اه. مدرسه. من کلا نسبت به ماه مهر آلرژی دارم. بوی گندش که می خورد زیر دماغم ها، یاد بدبختی هایم می افتم. ایی! افکار صفر و یکی ات را کنار بگذار.

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/8810.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. دوباره اسباب کشی کرده ام. انگار این جا هم نتوانستم دوام بیاورم. خدا مرا آ و ا ر ه آفریده انگار. به امید دیدن همه تان. دوباره. نوشته شده در بیست و سوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۰:۴۶ قبل از ظهر توسط صرير. افکار صفر و یکی ات را کنار بگذار. یک رادیکال دو سوم ام. خانم مشکی و آقای خاکستری. حرف هایی برای نگفتن. آقای گربه و خانم گنجشک. سایه با همه خود بودنش. باران که می زند. در انسان بودنش شکی نیست. سیب زمینی داغ یلدایی. و راه را پيدا مي كند. ترکیب دو نفره رمو.

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/8803.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. چه فصلی به دنیا آمده ای؟ این را با عشوه گری خاص خودم می پرسم، با چاشنی یک لبخند خرکی که مثلا دلبری کرده باشم. بعد مکث می کنم، یک دفعه "خودم" می شوم و می گویم : چه مسخره! خب مسلما زمستان به دنیا آمده ای دیگر. آدمی که چل ه تابستان به دنیا آمده که اسمش را بهمن نمی گذارند! لبخند میزند، پهن و گشاد، از این دسته عینکش تا آن یکی و می گوید:. من متولد ۱۳ مردادم. پ ن : بهمن! رفته بودم مجلس ختم ات، سالگردت، چه می دانم اسمش چی چی است. بهمن!

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده - ج و گ ی ر

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/post-17.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. اوهوم بله، می دانم. متوجه هستم. بله؟ آهان بله. سن م. درست است. از سن م باید خجالت بکشم. بله. حق با شماست. مایه شرمساری است. پ ن : لاست-فصل آخر-اپیزود آخر. همان لعنت می فرستم! پ ن 2 : گریه می کنم. اولین بار است که فیلم ان قدر مرا با خودش توی صحنه کشیده که گریه ام می آید. گور پدر جولیت که مرد (مرد؟ برای سایر گریه می کنم، ملغمه ای از استیصال و بی چارگی و تنهایی با چاشنی عظیمی از غم است، انگار اندوه نفسش را بند آورده باشد. یک رادیکال دو سوم ام.

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/8802.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. جریان متناوب نور و تاریکی که با سرعت از روی صورتم رد می شود، نمی گذارد بخوابم. چه قدر خسته ام و چه قدر نخوابیدن سخت است نحمل نوای غم انگیز و ملایم گیتار، وقتی تنها چیزی که نمی خواهی یاس است و آن قدر خسته ای که چیز دیگری نمی توانی باشی. و تخت خوابت که بیشتر از آغوش مادرت برایت حکم پناهگاه را دارد و کعبه آمال و آرزو هایت و مثل همیشه به خودت قول می دهی که یک ساعت دیگر بیدار شوی و یک ساعت بعد خفه کردن ساعت همانا و خوابیدن تا صبح همان. نوشته شده ...

ordinary-drama.blogfa.com

درام پیش پا افتاده

http://www.ordinary-drama.blogfa.com/8806.aspx

درام پیش پا افتاده. روزمرگی های نقش اول یک نمایشنامه دست چندمی. ما اومدیم که هستیم! کجا بودی دورت بگردم؟ کجا بودی قربانت بشوم؟ نگفتی بی تو چه قدر به ما سخت می گذرد؟ و اگر اجازه پخش به ۹۰ نمی دادند من خودم به شخصه حاضر بودم بیایم توی خیابان ها و علیه دولت شعار بدهم! پ ن : چه قدر خوب است پاییز فصل عقده های سر نگشوده فلسفی من. خیلی خوب است باران. پ ن : اون هم آغازه هم فرجام. عاری از جسم و تنه اون. من نه تصمیم ام نه انجام. آره برتر از منه اون! پ ن : عمو جیمی! بهار من بلدم گیج نباشم. بلدم دلتنگی را به روی...