nighitpinar.blogfa.com

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - نشانی

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-44.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. من در این کوچه به دنبال تو میگردم. این کوچه پر از عطر قدمهای تو است. این کوچه سراسر شعر است. این کوچه همانند رگ شهر در جریان. من در این کوچه که هستم. نه زمان می گذرد و نه عمر! این کوچه پر از خلوت توست. پر از نگاه معصومانه ی توست. آخر این کوچه تویی. و در این کوچه گمشده من! من در این کوچه به دنبال تو میگردم. تا بییایی و بگیری دستم. من که از عطر قدمهای تو مستم. با نگاهی دوخته بر تن ماه. همچنان بی قرار ، منتظر هستم! در این کوچه چراغی نیست! و این کوچه چه داراست!

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - شالیزار

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-23.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. آنگاه که پرنده ی احساسم بر لب بام تو نشست،شیشه ی نازک وجودم انگار شکست.شیشه ی شکسته ی وجودم را هر روز به عشق دیدن دوباره ی تو می چیدم و در خیال خویش بودن دوباره ی تو را می دیدم. وقت رفتن از کنارت ،ترا سپردم به یکتا ترانه ساز هستی،هر روز قلب من از تو گفته شعر مستی.از بدو دیدن تو یکسره می خواهد از تو بگوید غزلی،چون تو نیمه ی قلب منی ،تو شعر من از روز ازلی. کلمات از ژرفای قلبم می جوشد و بر قلم روانه می گردد،از همان روزی که تیر عشق تو بر نشان دلم کمانه می گردد.

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - جاده ها

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-18.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. نام من تنهایی ست ،. شهرتم بی کسی است،. و سرانجامم مرگ،مرگی بی صداست. پرسیده ام از خود کجا هستم! در لا به لای واژه ها،. در یک خط در میان بیت ها. در میان کلمه کلمه ی شعرهایم. جای پای مرد تنهایی چون من است،. مرد تنهایی که تنهایی پیشه ی اوست،. تنهایی شهرت او در شهر خویشتن است. شهری که در آن بی خانه اتاقی است. اتاق سردی از خلوتگاه سکوت،. اتاق سردی آرامگاه من. اتاقی از دیوارهای درد. اتاقی پر از بی پنجرگی،. و رو به رنج! اتاقی که دیوار های آن. اتاقی که آرزو های من.

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - سرگذشت رنگ ها

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-24.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. کاش می دانستیم چندمین روز. خدا به جهان رنگی داد. و دریا بی رنگ. ولی از آبی آسمان رنگ گرفت! شب سیاه شد و ماه سفید. پر پروانه چندمین روز دفتر نقاشی شد! چندمین روز چشمانمان رنگی شد. یکی سبز دید جهان را به رنگ گیاه. یکی شب شد هستی اش به رنگ سیاه. یکی بی رنگ نگاهش. آنقدر به آسمان خیره نشست. که آبی شد رنگ چشمانش! ولی رز قرمز انگار. در این چندمین روز ها نزیست! چون رنگ نگاه هیچ کسی قرمز نیست. چون کسی به سرخی رنگ او خیره نشد. شاید از همان روز ازل. هیچ یک از ما.

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - تنها ترین پرنده

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-19.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. نمی دانم بگریم، نمی دانم ببارم، نمی دانم با خود چه کنم. که قدری از این دلتنگی را از یاد برم؟ دلم امروز به اندازه ی یک ابر گرفت. خورشید بی فروغ پشت دلم پنهان. منم خسته از گریه های نهان. و روزم امروز سرد از همیشه ها. سرنوشتم سرگذشت تکراری سنگ هاو شیشه ها! و کاش بود کنارم می گرفتم دستش. می بردم با خود. به تنها ترین نقطه ی تن تنهای خودم. تا ببیند من که از درد ها دم نمی زنم. من که حرفی از غم نمی زنم. سرا پا دردم و غم! در اوج تنهایی من. گریه است از دیده روان.

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - شبان شعر

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-37.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. من شعرهایم را به چرا می برم هر روز. پشت تپه ی قلب. تا از علف احساس. از علف سبز خیال. راستش یک روز هوس آمد به سراغم. تا از این نزدیکی شاید. ببرند پی به وجود شعر هایم. سبزی و خرمی ریشه ی احساس مرا. سر می برد آن وقت. من چوپانی شعر هایم را. جای آوازه ی شهر شدن شعر هایم. نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۸۹ساعت 19:18 توسط *[E.D.R.A.K]. پیچك دات نت قالب جدید وبلاگ. پسری از جنس عشق. تو یه قطره از خدائی. DeL / /E /E$H Te*. کوچه باغ های احساس. اس ام اس تولد.

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس -

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-26.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. و تو ای دل تنهای خودم. غمین مباش که تن تنهایت نه جدا از غمهاست. در تنهایی بودن جاری ست و. غمین مباش زیرا که خدا هم تنهاست . نوشته شده در یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 17:43 توسط *[E.D.R.A.K]. پیچك دات نت قالب جدید وبلاگ. در این شهر شعر سایه ی سیاه تنهایی من بروی دیوار کوتاه کلمات افتاده و تو به تماشا بنشین و ببین حادثه ی تنهایی را که در زندگانی من رخ داده. پسری از جنس عشق. تو یه قطره از خدائی. DeL / /E /E$H Te*. کوچه باغ های احساس. ღحرف های ناگفته ی منღ.

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - جدایی...

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-33.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. تا تهش بخون تا بدونی که. عجب واژه ی پر فاصله ایست. عجب واژه ی بد خاطره ایست. جدایی جزر عشق و مد نفرت. برایم یعنی صفر ضربدر ابدیت. جدایی خشکی شاخه ی پیوند بین دو دست. بین دو انسان است. آری خوب می شود فهمید. ریشه این پیوند از کدامین تیزآب تنفر می شود سیرآب. دو کبوتر که روزی. دست در دست محبت. پی پرواز پر از پر زدن آغازیدند. حال به چه آرامش و آسودگی از آغوش محبت رستند. به خیال خودشان هر دو از دست هم آزاد شدند. هر دو رفتند و چون زمین خشک آب نوشیدند و آباد شدند.

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - عرش و فرش

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-13.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. روزی زمین دست تمنا به آسمان کرد دراز که مرا باران ده. مگر نمی بینی که دگر ابری نیست؟ زمین در جوابش گفت:آسمان به این بزرگی بعید است تنگ دستی! تو اگر نباری ای ابر من از تشنگی می خشکم. ابر پاسخ داد:ای زمین دریا دل وسعتم را به سخره مگیر. که از زمین دریا دلی چون تو این همه تنگ دستی بعید نیست؟ ابر باز گفت:تو دریا را داری پس بنوش! زمین گفت:ماهی ها می میرند ، تنم می خشکد ، و شاید دگر مرا از دور آبی نبیند هیچ کس! ابر:تو باران طلبیدی ، ولی خود راه باران بستی!

boghzeyas.blogfa.com

بغض یاس - قصه ی غصه

http://www.boghzeyas.blogfa.com/post-43.aspx

و باران بارید آنگاه که در گلوی ابر بغض یاس شکست. دست تنهایی تو دستم پر کرده جای دستا تو. زیر خاکستر خاطره دفنه روزای بودن با تو. چشماتو ببند عزیزم تا بریم به خونمون. به همون خونه ای که خنده بود کمترین بهونمون. چشاتو ببند تا سفر کنیم تو ی عالم رویا. ببرم به وقتی که بودیم توی یک عالمه رویا. چشاتو ببند تا نبینی رنگ سیاه خونمو. بذا دستا تو رو نبضم ، تا بفهمی ضربان خونمو. چشاتو ببند نبینم تو اعماق چشات گذشترو. دوباره یادم نیاره اون پرو بال پرپر و. چشاتو ببند تا فک کنم اشک زیر پلکای تو پنهونه. پسری از جنس عشق.