nimeyepor.blogfa.com
؟؟ -
http://nimeyepor.blogfa.com/
؟ -
http://nimeyepor.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
1.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
15
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.644 sec
SCORE
6.2
؟ | nimeyepor.blogfa.com Reviews
https://nimeyepor.blogfa.com
؟ -
nimeyepor.blogfa.com
؟
http://www.nimeyepor.blogfa.com/8802.aspx
عمری به سر دویدم در جستجوی یار. جز دسترس به وصل اویم آرزو نبود. دادم در این هوس دل دیوانه را به باد. هر سو شتافتم پی آن یار نا شناس. گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم. بی آنکه خود بدانم از این گونه بی قرار. رویی شکفت چون گل رویا دیده گفت:. این است آن پری که ز من مینهفت رو. خوش یافتم که خوشتر از آن چهره ای نتافت. هر سو مرا کشید پی خود دربه در. این خوش پسند دیده ی زیبا پرست من. شد رهنمای این دل مشتاق بی قرار. و آن آرزوی گمشده بی نام وبی نشان. در دورگاه دیده ی من جلوه مینمود. وز خویش می ربود. قالب های نایت اسکین.
؟
http://www.nimeyepor.blogfa.com/8803.aspx
لبخند شادی حضورت دیروز چه ناپایدار بود. همین زمان و آدمهایش همه چیز را عوض کردند. این زمان در گذر قاتل من است. مثل اینکه التیام دهنده تو. دیگر به انتهای این ظرف نیمه پر چیزی نمانده. بدان جز پاکی و مصونیت در آن نریختم. و تو بی دلیل از عمد هیچ از آن ندیدی. مگذار باشد بزودی دیر آمده انتهای ما. بی لذت و کمال. نوشته شده در جمعه یکم خرداد ۱۳۸۸ساعت 0:0 AM. لبخند شادی حضورت دیروز چه ناپایدار بود. همین زمان و آدمهایش همه چیز را عوض کردند. این زمان در گذر قاتل من است. مثل اینکه التیام دهنده تو. بی لذت و کمال.
؟
http://www.nimeyepor.blogfa.com/8710.aspx
ای گوش هایی که تنها گفتن های کلمه دار را می شنوید! پس از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت. ای چشمهایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید! پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت. ای کسانی که هرگاه حضور دارم بیشترم تا آنگاه که غایبم. پس از این مرا کمتر خواهید دید! نوشته شده در یکشنبه یکم دی ۱۳۸۷ساعت 0:0 AM. Dirist delam cheshm be rahat darad. قالب های نایت اسکین. سایت علمی دانشجویان ایران. دفتر عالی حقوق بشر/سازمان ملل متحد. آشنائی با ورزشهای رزمی خصوصا کاراته سبک(شوتوکان). سازمان مدیریت و برنامه ریزی.
؟
http://www.nimeyepor.blogfa.com/8805.aspx
بخشی از مطلب پایانی. گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم. حتی اگر به دیده رویا ببینیم. من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست. بر این گمان مباش که زیبا ببینیم. شاعر شنیدنی ست ولی میل توست. آماده ایی که بشنوی یا ببینیم؟ این واژه ها صراحت تنهایی من اند. با این همه مخواه که تنها ببینیم. مبهوت میشوی اگر از روزن ات شبی. بی خویش در سماع غزلها ببینیم. یک قطره ام و گاهی چنان موج میزنم. در خود که ناگزیری دریا ببینیم! شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست -. اما تو با چراغ بیا تا ببینیم . Dirist delam cheshm be rahat darad.
؟
http://www.nimeyepor.blogfa.com/8907.aspx
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۸۹ساعت 16:30 PM. بیا و لحظه یی کنار فانوس نفس های من آرام بگیر . ديگر به خلوت لحظههايم عاشقانه قدم نميگذاري! ديگر آمدنت در خيالم آنقدر گنگ شده که نميبينمت! دیگر در ذهن و افکارت خبری از دل ما نیست؟ که اگر بود با جان حسش می کردم . سنگيني نگاهت را مدتهاست که حس نکرده ام! من مبهوت مانده ام که چگونه اين همه زمان را صبورانه گذرانده اي؟ من نگاه ملتمسم را در اين واژه ها پرکرده ام که شايد . ديگر زبانم از گفتن جملات هراسيده است . چند سالی است درحال آشنا شدنیم ،. من و چشمانت .
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8707.aspx
سرنوشت یا . . . اگر اشک ها نمی بود داغ سینه ها. سرزمین وداع را می سوزاند. یاد شعر فروغ افتادم *و ناگهان چه زود دیر می شود*. همیشه این گونه بوده است کسی را که از دیدنش سیر نشده ای. زود از دنیای تو می رود . امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :. پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی. افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن . چیزی نیافتم . دلم به درد می آید وقتی سرنوشت را به نظاره می نشینم. کاش می شد سرنوشت را با آن روزهای شیرین عجین کرد. نفرین به بودن وقتی با درد همراه است . با یک جمله ی.
دخترماه - ...
http://www.2khtaremah.blogfa.com/post-72.aspx
سرسبز دل از شاخه بريدم ،. افتادم و برخاك رسيدم ،. من شور و شر موج و تو سرسختي ساحل. روزي كه بسوي تو دويدم تو چه كردي؟ هركس به تواز شرق فرستاد پيامي. من قاصد خود بودم و ديدم تو چه كردي؟ مغرور ولي دست به دامان رقيبان. رسوا شدم و طعنه شنيدم ،. تنهايي و رسوايي ، بي مهري و آزار. اي عشق ببين من چه كشيدم ،. نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ مرداد۱۳۸۸ساعت 17:32 PM. آنکه مست آمد و. دستی به دل ما زد و رفت. در این خانه ندانم. به چه سودا زد و رفت. ما را به رخ ما بکشد. تنه ای بر در این. خانه ی تنها زد و رفت. خاطرات یک مرد مرده.
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8803.aspx
تهی تر از این هم می شود ؟ ما زندگی کردن را فراموش کرده ایم . گاهی چه سخت می شود زندگی. و چه تنگ می شود عرصه. گاه چه ناجوانمردانه خود خواه می شویم. و گاه چه ناخواسته عروسک خیمه شب بازی داستان های. نخ هایی هر چند نامریی به دست و پا و گاهی حتی به عقل و قلبمان گره زده می شوند. و به ناچار و در فرط اضطراب و سردرگمی چشم باز می کنیم. و ناگه می بینیم که آنقدر نخ هایمان را روی س ن از این سو به آن سو کشانده اند. و آنقدر گرم بازی هستیم که فراموش کرده ایم چه بودیم چه هستیم و چه می خواهیم. که حال دیگر حتی.
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8711.aspx
هر چه میخواهم غمم را در دلم پنهان کنم . سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن. کنار رفتنت بی تو . دلم ماند و . نوشته شده در یکشنبه ۲۰ بهمن۱۳۸۷ساعت 0:0 AM. آنکه مست آمد و. دستی به دل ما زد و رفت. در این خانه ندانم. به چه سودا زد و رفت. ما را به رخ ما بکشد. تنه ای بر در این. خانه ی تنها زد و رفت. خاطرات یک مرد مرده.
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8608.aspx
5شنبه ی گذشته به اتفاق پسرعمه ها و دخترعمه هاو دخترعموها و پسرعمو ها و خلاصه یه سری جوون که دنبال تفریحات سالم بودیم، بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدیم که تفریح سالم تر و سرگرم کننده تر از سینما عمرا نمیتونیم پیدا کنیم. بابا آخرش که چی؟ میخوای به کجا برسی بعد از این همه درس خوندن؟ اصلا مگه کار گیر میاد که تو این همه داری جون میکنی؟ چرا انقدر داری گیج میزنی؟ اصلا میدونی کجای این زندگیه بی سر و ته وایسادی؟ این همه پرچونگی کردم تا بهتون ثابت کنم تفریح سالم تر و سرگرم کننده تر از سینما وجود نداره.
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8804.aspx
تمام لذت عمرم همین است . که مولایم امیرالمومنین است. ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود. خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود. حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین. حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود. هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین. بال های خویش را دست توسل کرده بود. نوشته شده در یکشنبه ۱۴ تیر۱۳۸۸ساعت 21:32 PM. آنکه مست آمد و. دستی به دل ما زد و رفت. در این خانه ندانم. به چه سودا زد و رفت. ما را به رخ ما بکشد. تنه ای بر در این. خانه ی تنها زد و رفت. خاطرات یک مرد مرده.
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8611.aspx
خود را شبی در آینه دیدم، دلم گرفت. از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت. از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی. بالاتر از خودم نپریدم، دلم گرفت. از اینکه با تمام پس انداز عمرخود. حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت. کم کم به سطح آینه برف می نشست. دستی برآن سپید کشیدم، دلم گرفت. دنبال کودکی که درآن سوی برف بود. رفتم ولی به او نرسیدم . نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد. من هیچ خانه ای نکشیدم، دلم گرفت. نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ بهمن۱۳۸۶ساعت 16:49 PM. آنکه مست آمد و. دستی به دل ما زد و رفت. در این خانه ندانم. تنه ای بر در این.
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8609.aspx
گریه ام را به حساب سفرم نگذارید. آسمان گفته که پا روی پرم نگذارید. این قدر آیینه ها را به رخ من نکشید. این قدر داغ جنون بر جگرم نگذارید. چشمی آبی تر از. بس کنید، این همه دل دور و برم نگذارید. فقط از حال زمین. نوشته شده در یکشنبه ۲۵ آذر۱۳۸۶ساعت 13:12 PM. آیین عشق بازی دنیا عوض شدست. یوسف عوض شدست، زلیخا عوض شدست. سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی. درعشق سالهاست که فتوی عوض شدست. خوکن به غایت که به ساحل نمیرسیم. خوکن که جای ساحل و دریا عوض شدست. آن با وفا کبوترجلدی که پر کشید. حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق.
دخترماه
http://www.2khtaremah.blogfa.com/8709.aspx
و هنوز گم شده ام در باران . . . نفسام به شماره كه ميافتد. نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ آذر۱۳۸۷ساعت 22:52 PM. به همین روزهای سرد. این روزهای سرد تهی از نبرد و مرد. ح س پرنده بودنم از دست رفته است. من ماندم و همین قفس و میله های سرد. کو خاطرات آبی ام؟ آن لحظه های سبز. هر یک ب د ل شدند به یک اضطراب زرد. بی اتفاق می گذارند از کنار من. این روزهای بیهده ی سرد و هرزه گرد . نوشته شده در دوشنبه ۱۱ آذر۱۳۸۷ساعت 2:0 AM. کاری نکرده ام درخور برای تو ، تنها دلم شکست. . . . آن هم فدای تو . . . . شکایت از پشتی که لرزید، شکایت...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
15
نیمه پنهان گل سرخ
نیمه پنهان گل سرخ. نمیدانم چه کسی را دعوت کنم به جشن تنهاییم. آنقدر بیدل شدم که. دلداری هم سودی ندارد. همچنان در لاک خود فرو رفته ام. راست است که تنهایی گناه می آورد. تبدیل به یک گناهکاری ام که در بالاترین درجه ایستاده ام. هیچ گناهی هم بالاتر از ناامیدی نیست. از دنیای شیرین و خیالی. به دنیایی رسیده ام که پر از تلخی و ظلمات است. تا آنجایی که دیده می بیند. فقط سیاهی و تباهی است. تباهی عمر سی ساله. عمری که به یغما دادم و حسرت حاصلش بود. گذشته ای شرم آور. و آینده ای بی روزن. تا کجا خواهی برد مرا. یا در لابلا...
نیمه پنهان مـــــــن ُ تو
نیمه پنهان من تو. در نبودش وقتی دلتنگیهایم زیاد میشود ، یاد ان وقتها میوفتم. وقتی کسی ازم سوال میکرد دلت میخواد خواهر داشته باشی؟ سفت و محکم میگفتم : نه! دلم به بودنش خیلی گرم بود . رابطمون بیش از مادر و دختر بود . همدم و هم کلام هم بودیم . هیچ وقت به نبودنش فکر هم نمیکردم . اما حالا که نیست ،. حالا که گاهی تنهایی های زنانه ام خیلی زیاد میشود ،. حالا که میبینم هیچ کس و هیچ چیز حتی ذره ای جایش را برایم پر نمیکند! با خودم میگم :. کاش حداقل خواهری داشتم ". یه جایی خوندم نوشته بود :. نمیدونم چجوری بیام بیرون؟
نیمه پنهان من
روزمرگی های یک زن. از پست قبلی تا این پست حدودا ۱سال طول کشید . اینجا برام یه دنیا خاطره داره . یادش بخیر شبهایی که تا صبح پای کامپیوتر بودم و تو وبلاگها می چرخیدم . وقتی بابام برای نماز بلند میشد کلی غر میزد سرم که تو هنوز بیداری؟ همه تنهایی هام رو میخواستم با یه دنیای مجازی و ادمهای مجازی پر کنم . دوستای خوب و واقعی تو دنیای مجازی داشتن خیلی سخته . اما من دوستای خوبی داشتم که واقعی هم بودن . هرچند کلی هم ادم بیکار و مزاحم و دروغگو دیدم . گاهی دلم برای خودم میسوخت . وای خدایا چه روزایی بود . در پناه حق .
ستاره شب ها
قبلا دنیا قشنگ تر بود آدما با هم مهربون تر بودن، به هم کمک میکردن و ارزشها هنوز زنده بود! کم پیش می اومد کسی نامردی کنه یا به ناموس کسی چشم داشته باشه! اما حالا ما توی دنیایی زندگی می کنیم که آدما از هم خیلی دورن، از هم بدشون میاد، دیگه با هم مهربون نیستن، فکر میکنن هر کی سر بقیه رو کلاه بذاره زرنگ تره! الان دیگه خیلی راحت هم نوع خودشونو می کشن، راحت به ناموس دیگری تجاوز میکنن، دیگه کمتر، کسی پیدا میشه انسانیت تو وجودش زنده باشه! کم پیدا میشه کسی که پایبند به اصول اخلاقی باشه! شاید آدما خودشونو گم کردن ".
؟
گذر از یاد تو هرگز نتوانم.نتوانم. در شبان غم تنهایی خویش. عابد چشم سخنگوی توام. من در این تاریکی. من در این تیره شب جانفرسا. زائر ظلمت گیسوی توام ،. گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من. گیسوان تو شب بی پایان. کاش با زورق اندیشه شبی. از شط گیسوی مواج تو من. بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم. کاش بر این شط مواج سیاه. همه ی عمر سفر می کردم. من هنوز از اثر عطر نفسهای تو سرشار سرور. گیسوان تو در اندیشه ی من. کاشکی پنجه ی من. در شب گیسوی پر پیچ تو راهی می جست. چشم من چشمه ی زاینده ی اشک. گونه ام بستر رود.
نیمه پر جام
چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۳ ه.ش. کاری ندارد و زمانی نمی خواهد تهیه شراب خوب ، من دو دقیقه یی رفتم بهترین شراب قدیمی کبرنت ,(شرابی معروف) ,را از خمره شراب در زیر زمینمان آوردم، همش دو دقیقه. واقعیت چیزی جز این نبود. تنها دو دقیقه برای رسیدن به این شراب پانزده ساله! ارسال شده توسط V. هیچ نظری موجود نیست:. با ایمیل ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراک‌گذاری در Pinterest. پیوندهای مربوط به این پیام. ارسال شده توسط V. تو هم ای آتش ...
شاید این جمعه بیاید...
شاید این جمعه بیاید. شوراي اسلامي جيلان آباد قهاب جنوبي. In the name of God. وبلاگ یه پسر ساده و مثبت. از انتظار تا ديدار. انا بقیت الله فی ارضه. دست نوشته های خیس یک پسر. مکان قرار دادن کد خبرنامه ، برای ایجاد خبرنامه می توانید به سایت زیر مراجعه بفرمائید. اس ام اس تبریک نيمه شعبان. خدایا مهدی رابرسان تا. تولد حضرت فاطمه الزهرا(س) و روز مادر مبارک. عمر را پایان رسید. مهدی (علیه السلام)، ده انقلاب در یک انقلاب. چهارشنبه هجدهم بهمن 1391 16:0. سه شنبه سیزدهم تیر 1391 16:46. سه شنبه سیزدهم تیر 1391 16:42.
من و تو و خدا
من و تو و خدا. تاريخ : یکشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۱ 21:33 نویسنده : ز. من را به غیر عشق به نامی صدا نکن. غم را دوباره وارد این ماجرا نکن. بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن. با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن. موهات را ببند دلم را تکان نده. در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن. من در کنار توست اگر چشم وا کنی. خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن. بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود. تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن. امشب برای ماندنمان استخاره کن. اما به آیه های بدش اعتنا نکن. تاريخ : دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۱ 18:28 نویسنده : ز.
نیمه’سوخته
یادداشت های آیت دولتشاه. همیشه اینطور است که تا راه می افتم بی طاقت رسیدن می شوم. اینبار اما نه. همسفرهای خوبی داشتم و با صدای شان عشق دنیا را کردم. سر صبح رسیدم تهران و بعد از دوش و اصلاح سر ماشین را کج کردم سمت اداره و الان هنوز مست از باده ی دوشینم و منتظر فرصتی که چرتی بزنم و سرحال شوم. نوشته شده در بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴ساعت 16 توسط آیت دولتشاه. امان از این تاریخ گذشته ها! کتاب هایی که حداقل خود من در برهه ای که مسئولیتی در یک انتشارات داشتم، چندتایشان را. سوء استفاده از جهل مردم! اصلأ انگار نامه ی...
