pich-enherafi.blogfa.com

nightlight2009.blogfa.com

یادگار - فقر

http://www.nightlight2009.blogfa.com/post-19.aspx

نمی دانم فقر در خانۀ ما را محکم کوبیده بود یا آنرا از جا کنده بود،سرمای وجودش را حس می کردم و بر بدن کوچک و نحیفم احساس اش می کردم.سنگینی بار مسئولیت کمرم را خم کرده است،برکت ما را فراموش کرده است،برکت خاطرات جدید را از یاد برده.وجود من،وجود خواهرم را. نور و امید هم من و خواهرم را تنها رها کرده،دستان کوچک من مجبورند بزرگ باشند،ای امید در کدامین خانه را جای خانۀ ما زده ای؟ چگونه صورت اشک آلود مرا از مقابل چشمان دریایی ات پاک کردی؟ نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم شهریور ۱۳۸۹ساعت 13:20 توسط پرنسس.

nightlight2009.blogfa.com

یادگار

http://www.nightlight2009.blogfa.com/8809.aspx

قاب عکس من شکسته بود. دیدم این روزا نوشته های عشقولانه مد شده،انجل و عدالت خواه و. همه گذاشتن منم گفتم یکی بذارم که خالی از عریضه نباشه. تاریکی شب را با برق خیالی چشمانت چراغانی می کردم و روشنایی صبح را از نور دیدگان تو می پنداشتم. اندیشه و ذهنم اسیر تو بود و این بند اسارت شیرین و به کام. به دنبال یک نگاهت کوهها و بیابان ها را زیر پا گذاشتم و زمین و آسمان را یکی کردم. نه غم بود و نه فاصله. انتظار شیرین بود و روزها یکی یکی سپری می شدند. چشمان من براق و شفاف بود مثال آینه و تو هر روز آینه را می شکستی.

nightlight2009.blogfa.com

یادگار -

http://www.nightlight2009.blogfa.com/post-16.aspx

سلام سلام.یه سلام بزرگ به بلندای همۀ مدتی که نبودم، راستش چون حالم سرجاش نبودم دست به قلم نبردم تا دوباره مردم رو شریک غمم نکنم.خدا رو شکر امتحانا تموم شدن و نمره هاشونم اومدن. طبق قولی که داده بودم با بازگشت گدا برگشتم. گدا باز می گردد ). هوا سرد بود و داشتم از جلوی یه مغازه عبور می کردم که یهو چشمم به یه نفر که داشت با حسرت به شیر کاکائو داغ جلوی مغازه نگاه می کرد افتاد،جلوتر که رفتم دهنم از تعجب وا موند، همون گدای محلمون بود که قرار بود چند ماه پیش بره خارجه،آروم دستم رو گذاشتم رو شونش و گفتم:. قصۀ سو...

nightlight2009.blogfa.com

یادگار

http://www.nightlight2009.blogfa.com/8808.aspx

ز تنهایی رهایم کن دگر چیزی نمی خواهم. قرین تو شود شیرین به کامم. همان دردی که می آید سراغم. همان دردی که سوزانید جانم. همان دردی که لرزانید روح نیمه جانم. بسی خنده،بسی گریه،ز شوق یار می آید سراغم. ز جانم رخت بر بسته تمام این و آنم. ز امیدم شوم خندان، که گه گه می زند پتکی به جانم. خدایا تو چه پنداری ز این حال نهانم. نگاهت می کنم تا بی کران بادا نگاهم. شوم مجنون کمی بنگر به این داغ فراغم. به امید جوابی،یک ندای آسمانی، می کنم بازم نگاهت. منم بنده، همان خاکی که دمیدی در آن، آن روح پاکت. حک شده ،هم زبان اصلی ...

nightlight2009.blogfa.com

یادگار - ز تنهایی رهایم کن دگر چیزی نمی خواهم

http://www.nightlight2009.blogfa.com/post-13.aspx

ز تنهایی رهایم کن دگر چیزی نمی خواهم. قرین تو شود شیرین به کامم. همان دردی که می آید سراغم. همان دردی که سوزانید جانم. همان دردی که لرزانید روح نیمه جانم. بسی خنده،بسی گریه،ز شوق یار می آید سراغم. ز جانم رخت بر بسته تمام این و آنم. ز امیدم شوم خندان، که گه گه می زند پتکی به جانم. خدایا تو چه پنداری ز این حال نهانم. نگاهت می کنم تا بی کران بادا نگاهم. شوم مجنون کمی بنگر به این داغ فراغم. به امید جوابی،یک ندای آسمانی، می کنم بازم نگاهت. منم بنده، همان خاکی که دمیدی در آن، آن روح پاکت. گاه نوشته های من.

nightlight2009.blogfa.com

یادگار

http://www.nightlight2009.blogfa.com/8906.aspx

نمی دانم فقر در خانۀ ما را محکم کوبیده بود یا آنرا از جا کنده بود،سرمای وجودش را حس می کردم و بر بدن کوچک و نحیفم احساس اش می کردم.سنگینی بار مسئولیت کمرم را خم کرده است،برکت ما را فراموش کرده است،برکت خاطرات جدید را از یاد برده.وجود من،وجود خواهرم را. نور و امید هم من و خواهرم را تنها رها کرده،دستان کوچک من مجبورند بزرگ باشند،ای امید در کدامین خانه را جای خانۀ ما زده ای؟ چگونه صورت اشک آلود مرا از مقابل چشمان دریایی ات پاک کردی؟ نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم شهریور ۱۳۸۹ساعت 13:20 توسط پرنسس.

nightlight2009.blogfa.com

یادگار - شب

http://www.nightlight2009.blogfa.com/post-15.aspx

شب دراز است و بی انتها و. من هنوز اسیر این ویران خانه ام. در میان همه های و هوی در کنج این ظلمتکده ام. باز هم آسمانم بی فروغ و بی ستاره است. سکوتم را خواهی شکست؟ یا خانه ام را ویران تر خواهی کرد؟ تمام تمنای من سپری شب است. بی تاب و بی قرار خواهم ماند تا این که بدانم چرا شب سپری نمی شود؟ نور زندگی من در کدامین کوچه ی این دنیا محبوس شده است؟ آیا تو مرا کنار می زنی و یا من تو را کنار خواهم زد؟ نوشته شده در دوشنبه هفتم دی ۱۳۸۸ساعت 21:10 توسط پرنسس. گاه نوشته های من.

nightlight2009.blogfa.com

یادگار - کاش می شد

http://www.nightlight2009.blogfa.com/post-12.aspx

کاش می شد آبی آبی آسمانی در میان ابرها باشم. کاش می شد پاک و ساده در میان آبها غوطه ور باشم. کاش می شد خانه خالی،مشت دستم لبریز از مهربانی. خسته از جنگ،خسته از کبر. کاش محو می شد هر چه توپ و تانک مسلسل. کاش می شد اشک در چشم،ابری و گریان از زیادی گناهان. کاش می شد کاش می شد کاش می شد. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۸۸ساعت 20:4 توسط پرنسس. من دنیای بی مرزی ها را دوست دارم پس بی هیچ هراسی آزادانه با تو سخن خواهم گفت. گاه نوشته های من.

nightlight2009.blogfa.com

یادگار

http://www.nightlight2009.blogfa.com/8901.aspx

بهار آمد که تا گل باز گردد،سرود زندگی آغاز گردد.بهار آمد که دل آرام گیرد،ز درد و غصه ها فرجام گیرد. سال نو رو از ته دلم به همۀ دوستانم و تمام ایرانی های عزیز تبریک می گم،امیدوارم که امسال بهترین سال عمرتون باشه و بهترین عیدی ها رو بگیرین.چند هفته پیش جناب بی کلاه یه بازی وبلاگی برگزار کردن که منم توش شرکت کردم،توی این بازی باید مهم ترین اتفاقات سال پیشمون و چیزایی رو که دوست داریم تو سال جدید برامون اتفاق بیفته رو بازگو کنیم. اتفاقات مهم و جالب سال پیش من، البته. فقط خوباش یادم بود.نمی دونم.

devil-341.blogfa.com

Devil KhoOB

http://www.devil-341.blogfa.com/cat-28.aspx

مامان خیلی دوست دارم.روز مادر مبارک. هر چی دلت میخواد: غزال و ستاره. دانلود آهنگهاي جديد: آرمان. تک و تنها به تو می اندیشم. : کسری. فناوری در نرم افزار: احسان. من و زندگی احمقانم: آرزو. نیاز محو شدن: علی و جوجو. بگو با من: sinyorita. قصه ی من و غم تو: ریحانه. هیچکس تنهایم را حس نکرد: مرجان. سهم من از عشق: لیلا. شبهای زمستانی بی ستاره: میترا. جاده خاطره ها: سحر. زیر آلاچیق آرزوها: سیامک. شاید روزی برگرده.: فاطی. زمستان: رعنا آریایی منش. دوستی ادما: زهرا و فهیمه. عاشقان فرهاد مجیدی: آرزو. ماه شب 14: مهسا.