zendaniekhak.blogfa.com
آخرین صدای قلبم - هیچستان
http://www.zendaniekhak.blogfa.com/post-5.aspx
در بن بست هم راه آسمان باز است , پرواز بياموز. بايد از رود گذشت. از چند گل آلود. بال افشاني آن جفت کبوتررا. در افق مي بيني. که چنان بالا بال. دشت ها را با ابر. مي توان رفت و نماند. مي توان شعري در مدح. نوشته شده در ساعت ۲۲:۰ بعد از ظهر توسط داش ساقی. قفس خالي را به اندازه ي همه ي پرندگان دوست دارم. من جز يک چيز چيزي نمي دانم و آن اين است که هيچ نمي دانم. آنان که از ترس نرسيدن مي ايستند هرگز به جايي نمي رسند. براي کشتي که مقصد ندارد . . باد موافق معنا ندارد. خط خطی های قبلی. ینجا دلم مینوسد(پاییز عزیز).
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/84121.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. شب است و من خيره به نمناكي سقف. غرق در افكار شبانه ام. مدتهاست با چهره درون آيينه بيگانه ام . لذتي غريب در رؤياهايم پنهان است. هر چند مي دانم در اين سرزمين خوش آب و رنگ جايي براي غريبه ها نيست. اما فراموش كردن رؤياها جفايي بزرگ به دلي تنهاست. اي روزگار دون ! مرا آواره سرزمين هاي دور دست خيال كردي . و خود از پشت پرده تقدير با چشمان حيله گرت نگاهم كردي. و با طعنه به من خنديدي . 11-فصل سرد بی تو.
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/85024.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. حرفهای ما هنوز ناتمام. باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن که با خبرشوی. لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود. ای دریغ و حسرت همیشگی! نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت 1385ساعت 18:4 توسط محسن ملکی. قصه همه ما آدمااز رفتن شروع می شه. هروز یه اتفاق برامون می افته تلخ یا شیرین می گذره. ولی بعضی وقتها با خوندن یه شعر. یا گوش دادن یه آهنگ اون خاطره به یادمون می یاد. پس تموم زندگی یک شعر جاریست.
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ - درپرسه ی باران شبانه
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/post-47.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. درپرسه ی باران شبانه. صداي وحشتناك رعد وبرق و خيابان خيس از باران شبانه. درختهای خیس وخاک باران خورده . . . نوازش دستهای باران به روی صورتم. هواي سرد و دل گرفته ي من . من و بي پناهي و باران . كاش مي شد رفت تا در مه گم شد چقدر دلم گرفت امروز . خدايا تو عادلي مگه نه؟ يكي اينجا براي شام شب از صبح تا شب زحمت مي كشه. شب خسته شرمنده بچه بر مي گرده يكي شب تا صبح به فكر غذاي سگ بشمالوشه. . . یا گوش ...
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ - درد دل با امام زمان . . .
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/post-42.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. درد دل با امام زمان . . . نمیدونم چرا وقتی گرفتار میشم یاده شما می افتم ، وقتی گناه سراسره وجودمو میگیره ، اونوقت که دیگه حالم از خودمو کارام بهم میخوره ، وقتی دلم اونقدر از گناهایی که کردم پره و. آقا جان یه وقتایی بود که اگه یه گناه کوچیک میکردم دلم میگرفت ، عذاب وجدان میگرفتم ، وای اگه اون گناه رو روز دوشنبه و یا پنجشنبه انجام میدادم ، چه حاله بدی بهم دست میداد ،. آقا شرمنده ام از این همه ...
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/84114.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و وقتی ازش دور میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی. ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمی دونیم ولی در عین حال تا وقتی که چیزی رو دوباره به دست نیاریم نمی دونیم چی رو از دست دادیم. دقایقی تو زندگی هستن که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که می خوای اونو از رویات بکشی بیرون و توی دنیای واقعی بغلش کنی. شادترین افراد لزوما به...
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ - زندگی ...
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/post-41.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. هیچ چیز برایم ماندگار نبود. هیچ چیز نماند ونشد. من ماندم وخاطره ی باران. و این همه آه . چقدر تلخ زیسته ام تا امروز. چقدر سخت است نفس کشیدن. وحالا من و این دنیا . خدایا خسته ام از بودن . خدایا زندگی کردن اینقدر سخت بود؟ پ ن : خاک گرفته وبوی غبار روی خاطرات روزهای قدیم اینجا چقدر سرد بود اینجا همه ی همسایه ها بارسفر بستند . یادش بخیر فلانی . دیگه پ ن ندارد . قصه همه ما آدمااز رفتن شروع می شه.
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ - تنهایی
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/post-69.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. سنگینی دستهای آسمان ابری بروی شانه هایم. تصویر سکوت سرد نگاهت . می پیچد در چشمهای همیشه غمگینم . اینروزهایی که لحظه هایش تداوم وتکرار عذاب است . دنبال بهانه ای برای دلخوشی . حتی لبخندی سرد . از هجوم سایه ی غم به پستوی اتاق پناه می برم .کز میکنم . سکوت می شوم .گاهی گریه .وخواب از چشمهای ترم دور می شود . صدای اهنگ غربت .چه بی رحم بر صورتم. وتو چقدر بی اعتنا از کنارم می گذشتی . وبی بهانه. 1-ღ ღ...
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ - چوپان
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/post-43.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. چوپاني گله را به صحرا برد به درخت گردوي تنومندي رسيد. از آن بالا رفت و به چيدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختي در گرفت، خواست فرود آيد، ترسيد. باد شاخه اي را كه چوپان روي آن بود به اين طرف و آن طرف مي برد. ديد نزديك است كه بيفتد و دست و پايش بشكند. از دور بقعه امامزاده اي را ديد و گفت: اي امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پايين بيايم. نصف گله را به تو مي دهم و نصفي هم براي خودم.
sayeh-roshan666.blogfa.com
ღ ♥ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ♥ ღ - پاییز...
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/post-45.aspx
ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. پرنده ها اذان می گویند. در هیاهوی پچ پچ باد در گوش درختان باغ به نماز ایستادم. سنگینی قطره های باران بر دوشم. تمام پاییز را به رکوع می ایستم. بر جا نماز ترمه ی باغ سجده می کنم. من در ویرانه های باغ گریه کردم. خدایا این فصل چقدر دلگیر است. سلام به همه ی دوستای خوبم که فراموشم نکردن . سه ساله می گذره . ناگهان چقدر زود دیر می شود .در غروبی ملا انگیز وتلخ . این روزا خالی خالیم برا نوشتن . 106-آر...