sainablog.blogfa.com

koocheh-barani.blogfa.com

از کوچه های باران -

http://www.koocheh-barani.blogfa.com/post-28.aspx

از کوچه های باران. باران بهانه بود که تو تا انتهای کوچه زیر چتر من بیایی و دوستی مثل گلی شکوفه کند بر لب هایمان! با خودم میگویم بس کن فغان و گریه را پاسخ آید که دلت جز این کارها چه کند؟ به تمنای دلت گوش ندادی، افسوس حال میگویی پشیمان است دل من، چه کند؟ دل من تشنه به دیدار است، لیک بعد تو با خاطراتت چه کند؟ دل من راضی به این فاصله هاست تو بگو اما دلم با شوق دیدار چه کند؟ انتظار بس می کشد این دل من باکی نیست دلم عادت کرده، بی غم هجران چه کند؟ نوشته شده در یکشنبه ۶ تیر۱۳۸۹ساعت 1:12 AM. باز هم آرام و بی تشویش.

koocheh-barani.blogfa.com

از کوچه های باران -

http://www.koocheh-barani.blogfa.com/post-19.aspx

از کوچه های باران. باران بهانه بود که تو تا انتهای کوچه زیر چتر من بیایی و دوستی مثل گلی شکوفه کند بر لب هایمان! اینم به خاطر خاله ی گلم. تو به درون روح من امده ای واگر بخواهم تورا جدا سازم ویرانگر خود خواهم بود. نوشته شده در شنبه ۴ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 10:55 AM. می نهم پا بر رکاب مرکبش، خاموش. میخزم در سایه آن سینه و آغوش. باز هم آرام و بی تشویش. می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر. ضربه سم ستور باد پیمایش. صدف خالی یک تنهایی ست. و تو چون مروارید. گردن آویز کسان دگری. خاطرات یک ساعت بودنت را،. یک سال زندگی میکنم.

mamanfadatoonshe.blogfa.com

دو قند عسل

http://www.mamanfadatoonshe.blogfa.com/9102.aspx

بر قرار باشی و سبز. گل من تازه بمون.نفسم پیشکش تو جای من زنده بمون. سلام، بعد از چند ماه بسيار سخت و طاقت فرسا و البته در عين حال شيرين دوباره برگشتم، با دو گل پسر كه يكي روزهاي پاياني كلاس دوم را مي گذروند آقا دانيال و ديگري پسرك كوچكم برديا كه كمتر از يك هفته ي ديگر شش ماهش تموم مي شود، الانم تو بغلمه و داره غرغر ميكنه و دست و پا مي زنه . حالا به علل اين تاخير مي پردازيم :. سؤال: چرا مامان اين دو قند عسل در نوشتن خاطرات اين چند ماه تعلل كرد؟ به دليل خراب بودن كامپيوتر و تنبلي بابايي در درست نمودن آن.

mamanfadatoonshe.blogfa.com

دو قند عسل - جشن با سوادی

http://www.mamanfadatoonshe.blogfa.com/post-17.aspx

بر قرار باشی و سبز. گل من تازه بمون.نفسم پیشکش تو جای من زنده بمون. آقا دانیال عزیز ما، با موفقیت کلاس اولش رو به پایان رسوند. ۲۱ اردیبهشت جشن با سوادی براشون گرفتن و اونارو به تالار سیمرغ بردند و بعد از ناهار بهشون هواپیما جایزه دادند. اما اجازه ندادند مامانا باهاشون برن. تا حداقل چند تا عکس ازشون بگیرن، اما چند تا از عکسهای کلاس اولش رو پایین میذارم تا ببینید. با شروع شدن تعطیلات دانیالی، حوصله ی آقا پسر گل منم همه ش سر میره به همین خاطر، آقا دانیال گل به کلاس نقاشی و زبان میره. دانيال عزيز اين وبلاگ ر...

mamanfadatoonshe.blogfa.com

دو قند عسل

http://www.mamanfadatoonshe.blogfa.com/8912.aspx

بر قرار باشی و سبز. گل من تازه بمون.نفسم پیشکش تو جای من زنده بمون. دردسر با سواد شدن. این روزها حسابی مشغول خونه تکونی و خرید عید هستیم و کمتر وقت می کنم بیام و از خاطرات دانیال. چند روز پیش من و دانیال برا خرید بیرون رفته بودیم موقع برگشتن توی پارکینگ،. سریع در ماشین رو قفل کردم و بدو بدو از پله ها داشتم بالا میرفتم تا به شام بابایی سر و سامونی بدم. هرچی دانیال رو صدا می کردم که بیاد بالا نمیومد انگار مشغول خوندن یه چیزی بود که صداش اینطوری. دوباره از پله های رفته. کلاس اولی دیگه هست شاید کار اون بوده.

mamanfadatoonshe.blogfa.com

دو قند عسل - عمل کمر بابایی، پایان نامه ی مامانی و اولین کارنامه ی دانیال

http://www.mamanfadatoonshe.blogfa.com/post-10.aspx

بر قرار باشی و سبز. گل من تازه بمون.نفسم پیشکش تو جای من زنده بمون. عمل کمر بابایی، پایان نامه ی مامانی و اولین کارنامه ی دانیال. من و بابایی دانیال قرار شد برای عمل دیسک کمر به شیراز برویم، در فرودگاه مامان جون دانیال که. همیشه در تمام مشکلات اول از همه پس میفته با رنگ پریده و بسم الله بسم الله گفتنشون استرس. بیشتری رو به من وارد کردن با اینکه خودم مادرم اما همیشه چشمم به عکس العمل های مامانمه تا. ببینم اوضاع چقدر خرابه. سمیرا خانوم خاله ی دانیال هم که صاف رفت سر اصل مطلب یعنی شروع. روز یازدهم بهمن ماه ...

koocheh-barani.blogfa.com

از کوچه های باران - یاد

http://www.koocheh-barani.blogfa.com/post-50.aspx

از کوچه های باران. باران بهانه بود که تو تا انتهای کوچه زیر چتر من بیایی و دوستی مثل گلی شکوفه کند بر لب هایمان! تو رو دیدم و دوباره قصه انگار جون گرفت و. دلم از گرمی دستات دوباره آروم گرفت و. تو رو دیدم و خیالم به گذشته پر گرفت و. دست من یه بار دیگه تو رو تو بغل گرفت و. تو رو تو بغل گرفت و. تو دوباره زنده کردی همه روزای قدیمو. دوباره منو کشوندی به همون حال غریب و. تو دوباره تازه کردی زخمی رو که کهنه بودو. دوباره یادم اوردی هرچی از یاد رفته بودو. هرچی از یاد رفته بود رو. دوباره منو کشوندی تا ته قصه ی عشقو.

koocheh-barani.blogfa.com

از کوچه های باران - خداحافظ دهه ی 80

http://www.koocheh-barani.blogfa.com/post-44.aspx

از کوچه های باران. باران بهانه بود که تو تا انتهای کوچه زیر چتر من بیایی و دوستی مثل گلی شکوفه کند بر لب هایمان! خداحافظ دهه ی 80. سلاماین آخرین پست امساله. باز کن پنجره هارا ای دوست. که زمین را عطشی وحشی سوخت؟ تشنگی با جگر خاک چه کرد؟ توی تاریکی شب های بلند. سیلی سرما با تاک چه کرد؟ با سر و سینه گل های سپید. نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟ معجزه باران را باور کن. و طراوت را در چشم چمنزار ببین. و محبت را در روح نسیم. که در این کوچه تنگ. با همین دست تهی. روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد. برای همه آرزو میکنم.

koocheh-barani.blogfa.com

از کوچه های باران - نود

http://www.koocheh-barani.blogfa.com/post-45.aspx

از کوچه های باران. باران بهانه بود که تو تا انتهای کوچه زیر چتر من بیایی و دوستی مثل گلی شکوفه کند بر لب هایمان! من گمشدم توی نگاهت،کاش میشد بیام سراغت. اگه میشد دست من، بشه یه روزی تکیه گاهت. میدونم خسته ی راهی، مثل من بی سرپناهی. اگه میشد دست من بشه یه روزی سرپناهت. تونتونستی بخونی از چشام حرفامو. میری و به هم میریزی همه ی دنیامو. میری و دیگه نمیمونی، دیگه شعرامو نمیخونی. دیگه دستامو نمیگیری، دیگه اشکامو نمیبینی. اگه حرفای دلم رو بت بگم، اگه بدونی. شاید اون موقع بیای وهمیشه پیشم بمونی. و تو چون مروارید.