sepidehroshan.blogfa.com
باتوتاجایی دیگر...باتوتاجایی دیگر... -
http://sepidehroshan.blogfa.com/
باتوتاجایی دیگر... -
http://sepidehroshan.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.187 sec
SCORE
6.2
باتوتاجایی دیگر... | sepidehroshan.blogfa.com Reviews
https://sepidehroshan.blogfa.com
باتوتاجایی دیگر... -
باتوتاجایی دیگر... -
http://www.sepidehroshan.blogfa.com/post/59
لعنت به همه ضرب المثل های جهان . هروقت لازمشان داری برعکس از آب درمی آیند! مثلا همین حالا که من تو را می خواهم. و طبق معمول ، خواستن نتوانستن است! نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 20:40 توسط سپیده.
باتوتاجایی دیگر... -
http://www.sepidehroshan.blogfa.com/post/51
احساس می کنم شدیدا قابلیت عاشق شدن را دارم. منظورم از عشق ،کلیشه ی رایج زن و شوهرها یا افسانه ی تخیلی. منظورم چیزی از نوع لیلی و مجنونی،خسرو و شیرینی نیست. منظورم رابطه ای است که در آن طرف مقابلت را می پذیری و حمایت. حمایتی نه از نوع حمایت مادر و فرزندی، نه از مدل اعصاب خرد کن. حمایتهای تهوع آور نمایشی،بلکه حمایتی خالصانه و پر از محبت. درک کنی که طرف مقابل هم مثل تو آدمی است با همه ی ترسها،. رنج ها، و بدی هایش. و البته آنقدر دریا دل باشی که بتوانی بدی ها را به خوبی ها یش.
باتوتاجایی دیگر... -
http://www.sepidehroshan.blogfa.com/post/57
تمام شهر را دست به سر کن . باران را به شوخی بگیر. مخفی گاهمان را به یاد هیچ غریبه ای نیاور . هفت پادشاه را که روانه ی خواب مردم شهر کردم. تو را از تاریکه های تنت به دندان می گیرم . تا مرا به لب بیاوری. غرق شدن در برمودای مو های تو . پایین آمدن از ارتفاع آتش گرفته ات. وخجالتی که نه از چشم های خدا می کشیم . نه از ترک های دیواری که دارد چهار چشمی . ما را به روی هم مرور می کند. نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 15:56 توسط سپیده.
باتوتاجایی دیگر... -
http://www.sepidehroshan.blogfa.com/post/47
دل تنگم.مثل پدر بی سوادی که دلش هوای بچه اش را کرده ولی بلد نیست شماره اش بگیرد. هر روز که از خواب بیدار می شوم. می بینم هنوز امروز است. شبیه کسی شده ام که پشت دود سیگارش با خود می گوید:. باید ترک کنم سیگار را.خانه را.زندگی را. و باز پکی دیگر. گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم. حتی برای تو که سال ها منتظر در زدنت بودم. چگونه می توان به تاول های پا گفت:. راه طی شده اشتباه است. ی تلنگر هم کافی بود که بشکنم. به هر حال ممنون از مشتت. احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی.
باتوتاجایی دیگر... -
http://www.sepidehroshan.blogfa.com/post/52
از واژه های نبودنت. شعر های تنهایی ام. بیا که می خواهم. با تو بودن را. پی نوشت.توباش تاهمه ی شهرهایم بالبخندتمام شوند! نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 15:7 توسط سپیده.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/post/86
دو تا تیم سه نفری شدیم. من و احمد و مرتضی و تیم حریف سعید و عباس و اکبر. گروه اونا ابتدا تکی حمله میکرد و ما بصورت گروهی حسابی ازشون با برف استقبال میکردیم. بعدش ما بصورت دست جمعی حمله کردیم و حسابی برف خورشون کردیم. تا اینکه اخرای بازی سعید رو تنها دیدم به سمتش حجوم بردم ولی سعید طعمه بود و حسابی از خجالتم در امدن اونقدر برف خوردم که تا اخر عمر هوس برف بازی نکنم (شوخی کردم هوس میکنم ). بعدش شروع به ساختن ادم برفی کریم که وسطای کار رهاش کردیم و . شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 18:40 ] [ داوود ] .
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/1391/08
چهارشنبه دهم آبان ۱۳۹۱ ] [ 13:58 ] [ داوود ] . داشتم به این فکر میکردم که چقد روزگار بی معرفته. دوستای خوبی که هفته ای چند بار همدیگرو میدیدیم حالا دو هته ای که حتی بهم زنگ هم نزدیم. ای روزگار بی وفا. انقد یعنی زمونه بد شده؟ یا شایدم ما ادما عوض شدیم؟ خلاصه دلم برای دوستام خیلی تنگ شده همون بی معرفتا که تا زنگ بهشون نزنی اصلا یادت نمی افتن. البته بعضیام که جواب نمیدن. خلاصه امیدوارم همتون موفق باشید همینطور خوشبخت و شاد. ارزوی من دیدن دوباره شماست. چهارشنبه دهم آبان ۱۳۹۱ ] [ 13:54 ] [ داوود ] . خريد شارژ...
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/1391/07
یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۱ ] [ 21:51 ] [ داوود ] . باز باران با ترانه با گوهرهاي فراوان مي خورد بر بام خانه . . و اما امروز . باز باران بي ترانه، باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه، مي خورد بر مرد تنها ،. مي چکد بر فرش خانه باز مي ايد صداي چک چک غم. باز ماتم من به پشت شيشه ي تنهايي افتاده . نمي دانم.نمي فهمم، کجاي قطره هاي بي کسي زيباست؟ نمي فهمم ، چرا مردم نمي فهمند که آن کودک که زير ضربه شلاق باران سخت. مي لرزد کجاي ذلتش زيباست؟ یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۱ ] [ 21:48 ] [ داوود ] . چهارشنبه روز خیلی خوبی بود برام.
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/1391/06
پا به پای دردهایی که. دستم به قلم نرود! یک روز می آیی و میبینی. من از این روزها نمیگذرم! جمعه سی و یکم شهریور ۱۳۹۱ ] [ 10:13 ] [ داوود ] . چند روز پیش مطلبی رو توی روزنامه خوندم با این متن. من هر چی خواستم نادیده بگیرم نتونستم. حالا شما بگید یعنی چی؟ چی برداشت می کنید. جمعه سی و یکم شهریور ۱۳۹۱ ] [ 10:7 ] [ داوود ] . یک وقت هایی باید. روی یک تکه کاغذ بنویسی. و بچسبانی پشت شیشهی افکارت. باید به خودت استراحت بدهی. دست هایت را زیر سرت بگذاری. به آسمان خیره شوی. و بی خیال سوت بزنی. پشت شیشهی ذهنت صف کشیده اند.
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/1391/10
شب اول خدمتم بود. ی بغضی توی گلوم بود. تخت کناریم سعید بچه اصفهان بود شرو کرد به درد دل کردن. منم شرو کردم به گفتن اون گفت منم گفتم. بعدش اون خوابید من رفتم تو لک شب سختی بود ولی گذشت. الان چند روزی میگذره این برای کسایی نوشتم که میخوان برن خدمت. الان انقد خوش میگذره که همش به این فکر میکنیم کی شب میشه بشینیم دور هم برا هم جک بگیم جدول حل کنیم غیبت کنیمو و خلاصه حال کنیم. خلاصه برید خدمت مرد بشید . جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱ ] [ 18:2 ] [ داوود ] . من داوودم به قول عزیزان هم خدمتی ی بچه پرروی مهربون. راستش داشت...
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/post/83
سه شنبه بعد از کلاسا رفتیم سالن ورزش تازه اونجا بود که فهمیدم واقعا اضافه. وزن دارم خداییش کم اورده بودم دیگه حتی نمیتونستم راه برم. وای نمی دونید که مهندسا چقد می دویدن خیلی حض کردم. بعد از اینکه سانسمون تموم شد تازه فهمیدم اینجا سالن بدنسازی هم داره. خیلی خوشحال شدم راستش با خودم عهد کردم هر روز برم بلکه ی کم وزن کم کنم. بگذریم مواظب خودتون باشید. جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱ ] [ 18:1 ] [ داوود ] . ادم ی وقتایی نمیتونه حرفش رو بگه پس مینویسه. کمپانی صغری خانم و کبری خاله. دختری از جنس شیشه. سایت بزرگ لیمو 20.
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/post/82
دوشنبه ای جاتون خالی رفته بودیم بیرون. راستش داشتیم از خستگی میمردیم ولی گفتیم بریم بیرون ی هوایی بخوریم واقعا تهران چقد هوای کثیفی داره. دیگه داشت چشامون میسوخت البته اغراق کردم:). از مترو امدیم بیرون اوه چقد ادم دیدیم. اینجا دیگه ازلباس ارتش خبری نبود همه سوسول بودن. از بچه 2 ساله تا پیر مرد صد ساله خداییش اهالی تهرون به خودشون خیلی میرسند. رفتیم کارامون کردیم و برگشتیم پادگان. بچه ها گفتن سالن ورزش رو پیدا کردن ولی دیگه دیر وقت بود و باید میخوابیدیم. جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱ ] [ 18:1 ] [ داوود ] .
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/post/90
بعد از کلی این طرف و اونطرف رفتن و خستگی تمام. ی صندلی خالی توی ایستگاه مترو دیدم. دوان دوان طرفش دویدم تا خودم صاحبش بشم. ناگهان پام سر خورد و روی صندلی پرت شدم. بقیه بچه ها خندشون گرفته بود و میخواستن معلوم نشه که با من هستن پس رفتن اونطرف تر ایستادن. ولی من هم پررو دونه دونشون صدا کردم جلوی مردم گفتم بیاید پیشم. و همشون بهم فحش دادن و گفتن تو مایه ابرروریزی هستی. دوشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 11:37 ] [ داوود ] . ادم ی وقتایی نمیتونه حرفش رو بگه پس مینویسه. کمپانی صغری خانم و کبری خاله. دختری از جنس شیشه.
دوستان خوبم
http://www.dawood68.blogfa.com/1391/12
این ی بازی دسته جمعی هست که بچه های شهر های دیگه توی دانشگاه و به قول خودشون مختلط بازی میکردن ما که با سربازا بازی میکردیم و کلی به ما فاز داد. خداییش بازی قشنگی بود. بازی این طور بود که حداقل 10 بازی کن داشت و دو تیم مافیا و امت با هم بازی میکردن. مافیا باید تمام امت رو از بین میبرد و امت باید مافیا رو شناسایی میکرد و با رای گیری اونارو بیرون می انداخت. در پایان تیمی برنده میشد که هنوز نفری ازش باقی مونده بود. دوشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 11:38 ] [ داوود ] . بعد از کلی این طرف و اونطرف رفتن و خستگی تمام.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
Sepideh Ilsley - Graphic Designer
Check out my recent reviews on People Per Hour. Please review my portfolio and get in touch if you like my work. Packaging design for Valentina and Colette toiletry products. Branding for Tropisk juice bar and concept store. Branding for Blanchard's Balloon wine and tapas bar. Branding for Archer showroom. Branding for The Jetty House, a Byron Bay holiday home. Branding for WAND, a yoga studio. Branding for Yangon Bakehouse, a client of Optimotto. Rebranding project for FMG, a Swedish arts college. Corpo...
ماجراهای خانه ما
تو این وبلاگ می خواهم از حسم،آرزوهام براتون بگم شما هم بخونید و نظر بدید. تاريخ : چهارشنبه بیست و پنجم دی 1392 23:31 نویسنده : سپیده. می خواهم جدی جدی رژیم بگیرم دنبال همراه می گردم کی پایه است. تاريخ : دوشنبه بیست و سوم دی 1392 21:37 نویسنده : سپیده. از همین امشب مب خواهم یه انقلاب حسابی در خودم راه بندازم. یه تغییر اساسی خسته شدم از دست روی دست گذاستن. خدایا تو هم باید یاریم کنی بدون کمک توسخت است. تاريخ : یکشنبه سوم شهریور 1392 13:53 نویسنده : سپیده. تاريخ : یکشنبه سوم شهریور 1392 13:0 نویسنده : سپیده.
چاپخانه سپيده اصفهان مجري خدمات چاپي و تب
1570;مادگي خود را جهت رفع نيازهاي چاپي شما هموطنان در اقصي نقاط كشور اعلام مي دارد. 1605;شاوره قبل از چاپ. 1670;اپ. 1608; بعد از چاپ. 1606;مونه كارهاي ما. 1580;هت اطلاعات بيشتر و اعلام قيمت با ما تماس بگيريد. 1578;لفن : 03112342470 همراه 09133198577.
Sepideh Raissadat, Persian Classical Vocalist & Musician | سپیده رئیس سادات، خواننده و نوازنده موسیقی اصیل ایرانی
Sepideh Raissadat Persian Classical Vocalist and Musician. Nexus & Sepideh Raissadat – Woodstock, NY. Album – Tambour Inopiné. Sepideh Raissadat’s latest album “Tabl-e bi hengam (TAMBOUR INOPINÉ)” composed by Reza Ghassemi, the award-winning Iranian novelist, musician and composer was released by Buda Musique in France. Album – Tambour Inopiné. May 14, 2015. Nexus & Sepideh Raissadat – Woodstock, NY. May 10, 2015. Nexus Percussion & Sepideh Raissadat Oct. 27. Oct 9, 2014. Aug 14, 2014. Jul 11, 2014.
Sepideh Razazzadeh | User Experience Architect
Evaluating Interactive Systems (Usability Testing). Cognition Psychology & Social Behaviors. Proudly powered by WordPress.
باتوتاجایی دیگر...
را هرطرف كه پرت ميكنم. سوي تو مي آيد. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 23:50 توسط سپیده. دارم با نبودن ت كنار مے آي م. با بودن ت كنار ش. كنار نمے آيد دل م. بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد. من تو را در قلبم دارم. نه در دنیا . تو هم شده ای انقلاب زندگی من. حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده. قبل از "تو" . دیگر بتو فکر نمیکنم . چشم داشتن به مال غریبه ها! قلبم تير مي كشد! اين تنها طرحيست كه از تو در سينه ام يادگار مانده است! تا ببینی تو را میخواهم ،. نه بهشت را . . . نوشته شده در...
سپیده ی بلاچه!!!
مرسی که به وبلاگم سر زدی. خیلی تنهام عشق مرده. پسری از کلاردشت کجور. دلنوشته هایی از تنهایی. تاريخ پنجشنبه 6 بهمن1390ساعت 7:1 PM. سوتی های معلم ها! سلام امروز اومدم سوتی های معلم ها رو بنویسم. سرپرست:خجالتی رو باید آب بکشید. آشنایی با بنا ها:این سوال صد در صد تو امتحان میاد .ولی شایدم نیاد. زبان فارسی:موهوم نیست(مهم نیست).بازورگان(بازرگان). تاریخ:ماهواره شده جون دردشون. دیگه یادم نیست بعدا بازم مینویسم. تاريخ شنبه 7 اسفند1389ساعت 12:12 PM. وای سلام عزیزای دلم دلم واستون خیلی تنگ شده بود. به سپیده ی بلاچه!
در امتداد ارامش=== تنها به نام خدا
در امتداد ارامش= = تنها به نام خدا. همه درها اگه بسته اس ، رو به آسمون دعا کن اونجا که پنجره بازه تو فقط خدا خدا کن . حق الناس همیشه پول نیست گاهی. است دلی که باید. میدادی و ندادی . . . جمعه دهم بهمن 1393در ساعت11:34 توسط سپیده. السلام علیک یا ابا عبدالله علیه السلام. عالم همه محو گل رخسار حسین است. ذرات جهان درعجب از کار حسین است. دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ،. یعنی که خدای تو عزادار حسین است. فرا رسیدن ماه محرم و عزای امام حسین علیه السلام. و همه ی یاران عزیزشان رو به شما. ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺩاﺭﻡ.
کسی در من | در اینجا نوشته های محبوبم از دیگران را می آورم,گاهگاهی هم قلمم احساسات بی نامی را می نگارد…احساسات کسی در من را…
در اینجا نوشته های محبوبم از دیگران را می آورم,گاهگاهی هم قلمم احساسات بی نامی را می نگارد…احساسات کسی در من را…. آوریل 2, 2011. روباه آهی کشید و دوباره ادامه داد:. زندگی من یه نواخته, من مرغا رو شکار میکنم, آدما منو شکار میکنن. همه ی مرغا مث هم هستن و همه ی آدما مث هم هستن.پس یه کمی حوصله ام سر میره اما اگه تو منو اهلی کنی زندگی من پر از آفتاب میشه.من یه صدای پایی رو خواهم شناخت که با همه ی اونا ی دیگه فرق داره.صدای پای تو منو از لونه ام بیرون میکشه مث یه موسیقی, بعدش هم نگاه کن! چی کار باید بکنم؟ روز ب...
دلنوشته های من
گل نازم توبامن مهربون باش. دوستان شرح پریشانی من گوش کنید. داستان غم پنهانی من گوش کنید. قصه بی سر و سامانی من گوش کنید. گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید. شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی. سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی. روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم. ساکن کوی بت عربدهجویی بودیم. عقل و دین باخته، دیوانهی رویی بودیم. بستهی سلسلهی سلسله مویی بودیم. کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود. یک گرفتار از این جمله که هستند نبود. نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت. سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت. قدم از راه طلب با...